دیکشنری تخصصی

<hr> (نجوم) فاصله ی زاویه ای جرم سماوی (بربست آسمانی) از پهنه ی مدار کره ی زمین (ecliptic)، پهنه ی سماوی، میل

(نجوم) فاصله ی زاویه ای جرم سماوی (بربست آسمانی) از پهنه ی مدار کره ی زمین (ecliptic)، پهنه ی سماوی، میل

celestial latitude

<hr> (نجوم) طول جغرافیایی سماوی، درازای سماوی

(نجوم) طول جغرافیایی سماوی، درازای سماوی

celestial longitude

celestial mechanics

celestial meridiam

celestial meridian

<hr> (نجوم - جغرافی) قطب سماوی

(نجوم - جغرافی) قطب سماوی

celestial pole

<hr> کره ی خیالی (که مرکز آن خود شخص است و حدود آن بی نهایت و بر روی آن تمام ستارگان و غیره نقش شده اند)، کره ی سماوی

کره ی خیالی (که مرکز آن خود شخص است و حدود آن بی نهایت و بر روی آن تمام ستارگان و غیره نقش شده اند)، کره ی سماوی

celestial sphere

celestialite

celestine

celestite or strontium sulfate or strontium sulfate

celite

<hr> معنی : باطری، پیل، خانه، حفره، سلول، یاخته، حجره، زندان تکی، سلول یکنفری <hr> معانی دیگر : (زیست شناسی) یاخته، (در زندان) اتاقچه، سلول زندان، زندان یک نفری، (در حزب و غیره) کوچکترین واحد سازمانی، ریز یکان، خانقاه کوچکی که به دیر بزرگی وابسته باشد، حجره ی راهب، اتاقک شخصی تارک دنیا، کلبه ی شخص معتکف، حفره (مثلا هر یک از حفره های شانه ی عسل و یا خلل و فرج استخوان)، کیسه، تخمدان، فرورفتگی در اندام گیاهی یا حیوانی

معنی : باطری، پیل، خانه، حفره، سلول، یاخته، حجره، زندان تکی، سلول یکنفری معانی دیگر : (زیست شناسی) یاخته، (در زندان) اتاقچه، سلول زندان، زندان یک نفری، (در حزب و غیره) کوچکترین واحد سازمانی، ریز یکان، خانقاه کوچکی که به دیر بزرگی وابسته باشد، حجره ی راهب، اتاقک شخصی تارک دنیا، کلبه ی شخص معتکف، حفره

cell

cell animation

cell animation or cel animation

cell casting

cell code

cell colonization

cell complex

cell culture

cell definition

cell format

cell frequency

cell hole theory

cell line

cell or wall

cell or wall degradation matter or cell or wall or cell or wall

cell pointer

cell pressure

cell protection

cell receptor

cell reference

cell sack

cell site land station

cell surface

cell to cell flotation

cell type

<hr> معنی : انبار، زیر زمین، سرداب، جای شراب انداختن، گودال سرچاه، پیش چاه <hr> معانی دیگر : شراب انبار شده در سرداب، موجودی شراب، (در خانه و غیره) زیر زمین، گریچ (basement هم می گویند)، سردابه، دخمه، انبار شراب (در سرداب)، شرابخانه (زیر زمینی)، در سرداب انبار کردن

معنی : انبار، زیر زمین، سرداب، جای شراب انداختن، گودال سرچاه، پیش چاه معانی دیگر : شراب انبار شده در سرداب، موجودی شراب، (در خانه و غیره) زیر زمین، گریچ (basement هم می گویند)، سردابه، دخمه، انبار شراب (در سرداب)، شرابخانه (زیر زمینی)، در سرداب انبار کردن

cellar

cellar cellar deck

cellar effect

cellariiform

cellestron

celliton

<hr> معنی : ویولونسل <hr> معانی دیگر : (موسیقی) ویولن بزرگ، چلو (cello' هم می نویسند)

معنی : ویولونسل معانی دیگر : (موسیقی) ویولن بزرگ، چلو (cello' هم می نویسند)

cello

cellobiose

<hr> معنی : کاغذ سلوفان <hr> معانی دیگر : سلوفان (نام ورقه ی نایلونی یا سلولزی نازک که خوراک و فرآورده های صنعتی را در آن بسته بندی می کنند)، کاغذ طلق، کاغذسلوفان، کاغذ شیشه نمای سلولزی

معنی : کاغذ سلوفان معانی دیگر : سلوفان (نام ورقه ی نایلونی یا سلولزی نازک که خوراک و فرآورده های صنعتی را در آن بسته بندی می کنند)، کاغذ طلق، کاغذسلوفان، کاغذ شیشه نمای سلولزی

واژه های حرف "c" - دیکشنری تخصصی