دیکشنری تخصصی

clay vein

clay vein or horse back or horse back or dert slip

clay worsted

clay yield

claycrete

<hr> معنی : گلی <hr> معانی دیگر : مانند خاک رس، رسی، رستی

معنی : گلی معانی دیگر : مانند خاک رس، رسی، رستی

clayey

clayey earth

clayey sand

clayey sandstone

clayey silt

clayey skeletal

clayey tuff

claying bar

clayite

<hr> ظرف سفالین، (کشاورزی) لایه ای از خاک رس که جلو رشد و پایین رفتن ریشه ی گیاه را می گیرد، رس لایه، رس رگه

ظرف سفالین، (کشاورزی) لایه ای از خاک رس که جلو رشد و پایین رفتن ریشه ی گیاه را می گیرد، رس لایه، رس رگه

claypan

clays and shales pozzolans

<hr> (زمین شناسی)، سنگ رسی، سنگی که از متحجر شدن خاک رس تشکیل شده است

(زمین شناسی)، سنگ رسی، سنگی که از متحجر شدن خاک رس تشکیل شده است

claystone

claystone porphyry

clcc

clean acceptance

clean b l

clean ballast

clean bill of exchange

clean bill of lading

clean boot

clean coal technologies

clean data

clean fallow

clean hands doctrine

clean install

clean interface

clean oil dry crude oil dry oil

<hr> (در بیمارستان ها و آزمایشگاه های فضایی و غیره - اتاق یا محفظه ای که داخل آن صد در صد از مواد خارجی مانند گرد و خاک و ترکیزه و گرده های گیاهی و هاگ و غیره پالوده است) پالودگاه، محوطه ی تمیز

(در بیمارستان ها و آزمایشگاه های فضایی و غیره - اتاق یا محفظه ای که داخل آن صد در صد از مواد خارجی مانند گرد و خاک و ترکیزه و گرده های گیاهی و هاگ و غیره پالوده است) پالودگاه، محوطه ی تمیز

clean room

clean sandstone

clean surplus theory

clean tillage

clean up method

clean weeding

clean wool

clean y clean y out cleanse y

clean y the hole

<hr> شخص یا چیزی که تمیز می کند، متصدی خشک شویی، نظافت چی، متصدی پاک کردن جایی (مثلا کلفت یا نوکر)، (ماده یا آبگونه ی) زدایشگر، پاک کن

شخص یا چیزی که تمیز می کند، متصدی خشک شویی، نظافت چی، متصدی پاک کردن جایی (مثلا کلفت یا نوکر)، (ماده یا آبگونه ی) زدایشگر، پاک کن

cleaner

cleaner cell

<hr> معنی : تصفیه، تمیز کاری <hr> معانی دیگر : لاروبی

واژه های حرف "c" - دیکشنری تخصصی