دیکشنری تخصصی

depression angle

depression head

depression of water level

depression podzol

depression power plant or station

depression spring

depression storage

depriciable assets

deprival value

<hr> معنی : محرومیت، حرمان، سلب، محروم سازی، انعزال <hr> معانی دیگر : از دست دادگی، از دست رفتگی، فقدان، بی بهرگی، ناکامی، بی بهره سازی

معنی : محرومیت، حرمان، سلب، محروم سازی، انعزال معانی دیگر : از دست دادگی، از دست رفتگی، فقدان، بی بهرگی، ناکامی، بی بهره سازی

deprivation

deprivation of citizenship

depropagation

<hr> مخفف:، بخش، دپارتمان، مخفف: بخش، دپارتمان مخفف: معاون، نماینده

مخفف:، بخش، دپارتمان، مخفف: بخش، دپارتمان مخفف: معاون، نماینده

dept

<hr> معنی : سیری، گودی، غور، ژرفی، عمق، ژرفا، قعر <hr> معانی دیگر : (سکوت یا احساسات یا اندیشه) شدت، فرط، بحبوحه، شور، (در) وسط، (معمولا جمع) در ته و تو (ی چیزی)، اندرونگاه، ژرفنا، پستی، فلاکت، (تیم های ورزشی و غیره - تعداد افراد ذخیره یا رزرو) ژرفای گروه، (عقل و دانش و غیره) زیادی، (رنگ) سیری، تیرگی، (صدا) بمی

معنی : سیری، گودی، غور، ژرفی، عمق، ژرفا، قعر معانی دیگر : (سکوت یا احساسات یا اندیشه) شدت، فرط، بحبوحه، شور، (در) وسط، (معمولا جمع) در ته و تو (ی چیزی)، اندرونگاه، ژرفنا، پستی، فلاکت، (تیم های ورزشی و غیره - تعداد افراد ذخیره یا رزرو) ژرفای گروه، (عقل و دانش و غیره) زیادی، (رنگ) سیری، تیرگی، (صدا) ب

depth

depth area duration analysis

depth area duration curve

depth discharge curve

depth duration curve

depth effective soil

depth factor

depth first search

depth gage

depth gauge

depth geter

depth interating sediment sampler

depth line

depth measuring panel

depth migrated

depth of an ideal

depth of compensation

depth of cut

depth of excavation

depth of field

depth of flow

depth of flow section

depth of focus

depth of foundation

depth of frictional influence

depth of frictional resistance

depth of fusion

depth of heation

depth of modulation

depth of penetration

depth of runoff

depth of shade

depth of shed

depth of smoothness

depth of submergence

واژه های حرف "d" - دیکشنری تخصصی