دیکشنری تخصصی

<hr> گرماسپر (عایق گرما به ویژه آجرهایی که به دماغه فضاناو می چسبانند تا هنگام بازگشت به زمین گداخته نشود)

گرماسپر (عایق گرما به ویژه آجرهایی که به دماغه فضاناو می چسبانند تا هنگام بازگشت به زمین گداخته نشود)

heat shield

heat shrink

heat shrinkable plastic

heat shunt

<hr> (فیزیک - مکانیک) گرماگیر

(فیزیک - مکانیک) گرماگیر

heat sink

heat source

heat stability

heat stabilizer

heat transfer

heat transfer coefficient

heat transfer fluid

heat transmission

<hr> علوم مهندسى : قابل عملیات حرارتى

علوم مهندسى : قابل عملیات حرارتى

heat treatable

heat treated steel

<hr> ابکارى( براى سخت کردن فولاد) عمران : ابکارى

ابکارى( براى سخت کردن فولاد) عمران : ابکارى

heat treating

heat treatment

heat value

<hr> (هواشناسی) موج هوای گرم، هوای گرم طولانی، گرم باد

(هواشناسی) موج هوای گرم، هوای گرم طولانی، گرم باد

heat wave

heatdegradation

heated digested sludge

heated draw pin

heated orifice

heated stone

<hr> معنی : بخاری، چراغ خوراک پزی، دستگاه تولید گرما، متصدی گرم کردن <hr> معانی دیگر : (دستگاهی که هوا یا آب را گرم می کند) بخاری، گرمکن، آبگرمکن، شوفاژ، رادیاتور، تون، گلخن، گرمگر، (کسی که کارش گرم کردن چیزی است) تون تاب، تنور تاب، سوخت رسان، (امریکا - خودمانی) هفت تیر، چراه خوراک پزی

معنی : بخاری، چراغ خوراک پزی، دستگاه تولید گرما، متصدی گرم کردن معانی دیگر : (دستگاهی که هوا یا آب را گرم می کند) بخاری، گرمکن، آبگرمکن، شوفاژ، رادیاتور، تون، گلخن، گرمگر، (کسی که کارش گرم کردن چیزی است) تون تاب، تنور تاب، سوخت رسان، (امریکا - خودمانی) هفت تیر، چراه خوراک پزی

heater

heater plates

heater voltage

<hr> معنی : بوته، تیغستان <hr> معانی دیگر : (به ویژه در انگلیس) بیابان پرتیغ، خارستان، خلنگ زار، (گیاه شناسی) اریکا، خلنگ (گیاهان جنس های erica و calluna)، وابسته به خلنگ ها (تیره ی ericaceae راسته ی ericales که دو لپه ای هستند)، زمین بایری که علف وخاربن دران می روید، خاربن

معنی : بوته، تیغستان معانی دیگر : (به ویژه در انگلیس) بیابان پرتیغ، خارستان، خلنگ زار، (گیاه شناسی) اریکا، خلنگ (گیاهان جنس های erica و calluna)، وابسته به خلنگ ها (تیره ی ericaceae راسته ی ericales که دو لپه ای هستند)، زمین بایری که علف وخاربن دران می روید، خاربن

heath

heather soil

<hr> معنی : سیستم گرمایشی <hr> معانی دیگر : عمل گرم کردن، گرم کننده، گرم شونده

معنی : سیستم گرمایشی معانی دیگر : عمل گرم کردن، گرم کننده، گرم شونده

heating

heating bath

heating coil

heating element

heating jacket

heating mantle

heating mat

heating rate

heating tape

heating time

heating value

heating valve

heating ventilation and air conditioning

<hr> معنی : گرمازدگی، غش در اثر گرما، گرماگرفتگی <hr> معانی دیگر : (پزشکی) گرمازدگی (heat exhaustion هم می گویند)، طب گرمازدگی، گرماگرفتگی، غش در اثر گرما

معنی : گرمازدگی، غش در اثر گرما، گرماگرفتگی معانی دیگر : (پزشکی) گرمازدگی (heat exhaustion هم می گویند)، طب گرمازدگی، گرماگرفتگی، غش در اثر گرما

heatstroke

<hr> معنی : بزرگ کردن، تقلا کردن، کشیدن، باد کردن، جابجا کردن، بلند کردن <hr> معانی دیگر : (با زحمت) بلند کردن، بالا بردن، بلند کردن و پرتاب کردن، (آه) کشیدن، سینه ی خود را بالا یا جلو آوردن، بااشکال حرف زدن، (کشتیرانی) با طناب یا سیم بلند کردن یا کشیدن، چرخاندن، قلمبه شدن، درقلیدن، به طور آهنگین بالا و پایین رفتن، برآمدن و فرو رفتن، قی کردن، اق زدن، (کشتی) حرکت کردن، سر رسیدن، (زمین شناسی) جابجا کردن (لایه ی زمین)، جا بجایی، خیزانش، خیزاندن، دست و پا زدن، به سختی نفس کشیدن، هن هن کردن، نفس نفس زدن، عمل بلند کردن (با زور)

معنی : بزرگ کردن، تقلا کردن، کشیدن، باد کردن، جابجا کردن، بلند کردن معانی دیگر : (با زحمت) بلند کردن، بالا بردن، بلند کردن و پرتاب کردن، (آه) کشیدن، سینه ی خود را بالا یا جلو آوردن، بااشکال حرف زدن، (کشتیرانی) با طناب یا سیم بلند کردن یا کشیدن، چرخاندن، قلمبه شدن، درقلیدن، به طور آهنگین بالا و پایین

heave

heave compensation

heaved side

<hr> بالا و پایین رفتن ناو علوم نظامى : رقص ناو در هواى طوفانى

بالا و پایین رفتن ناو علوم نظامى : رقص ناو در هواى طوفانى

واژه های حرف "h" - دیکشنری تخصصی