دیکشنری تخصصی

hydraulic pulling tool

hydraulic pump

hydraulic radius

hydraulic radius model

<hr> (مکانیک) پمپ هیدرولیک، تلمبه ی آبانه، تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فروریزدونیروی ان 00000دارد

(مکانیک) پمپ هیدرولیک، تلمبه ی آبانه، تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فروریزدونیروی ان 00000دارد

hydraulic ram

hydraulic ratio

hydraulic resistivity

hydraulic roller

hydraulic rotary drilling

hydraulic rotary method

hydraulic roughness coefficient

hydraulic routing

hydraulic shape

hydraulic short circuit

hydraulic similitude

hydraulic slope

hydraulic sluicing

hydraulic structure

hydraulic structures

hydraulic survey

hydraulic test

hydraulic type shock absorber

hydraulic value

hydraulic valve

hydraulic wedging

hydraulically smooth

hydraulicity or water availability or water availability

<hr> (بخشی از فیزیک که با نیروی آبگونه های در حال حرکت سروکار دارد) آبانه شناسی، آب نیرو شناسی، هیدرولیک، علم اب رسانی، علم بردن اب از لوله و مجرا، علم خواص اب درجنبش

(بخشی از فیزیک که با نیروی آبگونه های در حال حرکت سروکار دارد) آبانه شناسی، آب نیرو شناسی، هیدرولیک، علم اب رسانی، علم بردن اب از لوله و مجرا، علم خواص اب درجنبش

hydraulics

hydraulics of open channel

hydraulics of sewer

<hr> (شیمی) انواع مشتقات هیدرازین

(شیمی) انواع مشتقات هیدرازین

hydrazide

<hr> (شیمی) هیدرازین (باز آبگونه و بی رنگ و خورنده به فرمول h2nnh2 که به عنوان سوخت موشک و موتور جت کاربرد دارد)

(شیمی) هیدرازین (باز آبگونه و بی رنگ و خورنده به فرمول h2nnh2 که به عنوان سوخت موشک و موتور جت کاربرد دارد)

hydrazine

hydric bilan

hydric layer

hydric soil

hydric solis

hydride shift

hydrion paper

<hr> پیشوند:، آب، آبانه [hydrometer]، (انگلیس - عامیانه) چشمه ی آب معدنی (یا هرجا که برای آب درمانی به آن می رود)، آب درمانگاه، (عامیانه)، نیروی هیدروالکتریک، برقاب نیرو، نیروگاه هیدروالکتریک، نیروگاه برقابی، hydr پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی

پیشوند:، آب، آبانه [hydrometer]، (انگلیس - عامیانه) چشمه ی آب معدنی (یا هرجا که برای آب درمانی به آن می رود)، آب درمانگاه، (عامیانه)، نیروی هیدروالکتریک، برقاب نیرو، نیروگاه هیدروالکتریک، نیروگاه برقابی، hydr پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی

واژه های حرف "h" - دیکشنری تخصصی