دیکشنری تخصصی

industrial chemistry

industrial consumer

industrial consumption

industrial data collection device

industrial diamond

industrial electronics

industrial engineering

industrial engineering dictionary

industrial fabric

industrial fabrics

industrial hereditaments

industrial hygiene

industrial load

industrial meteorology

industrial minerals and rocks

industrial photogrammetry

industrial property

industrial robot

industrial ryon co

industrial sewage

industrial standard ratios

industrial waste

industrial wastewater

industrial water

industrial yarn

industrial zone

<hr> معنی : صنعتی سازی <hr> معانی دیگر : صنعتی سازی

معنی : صنعتی سازی معانی دیگر : صنعتی سازی

industrialization

industrialized building

<hr> معنی : صنعت، ابتکار، صنایع، مجاهدت، پیشه و هنر <hr> معانی دیگر : پشتکار، پرکاری، کوشایی، سخت کوشی، صناعت، هوتخشی، پیاوار، (در اصل) مهارت، کاردانی

معنی : صنعت، ابتکار، صنایع، مجاهدت، پیشه و هنر معانی دیگر : پشتکار، پرکاری، کوشایی، سخت کوشی، صناعت، هوتخشی، پیاوار، (در اصل) مهارت، کاردانی

industry

industry characteristics

industry peculiarities

industry segments

industry standard architecture

<hr> معنی : بی نتیجه، بیهوده، بی اثر، بی فایده، غیر موثر <hr> معانی دیگر : بی هنایش، بی عرضه، ناکارا، کم بازده

معنی : بی نتیجه، بیهوده، بی اثر، بی فایده، غیر موثر معانی دیگر : بی هنایش، بی عرضه، ناکارا، کم بازده

ineffective

ineffective porosity

<hr> معنی : بی کفایتی، عدم کاردانی، بی عرضگی، بی ظرفیتی <hr> معانی دیگر : بی کفایتی، بی عرضگی، عدم کاردانی، بی ظرفیتی

معنی : بی کفایتی، عدم کاردانی، بی عرضگی، بی ظرفیتی معانی دیگر : بی کفایتی، بی عرضگی، عدم کاردانی، بی ظرفیتی

inefficiency

inefficient statistic

<hr> معنی : شق، سرکش، تغییر ناپذیر، غیر قابل انعطاف، بدون قوه ارتجاعی، بدون کشش، ناجهنده <hr> معانی دیگر : (اقتصاد - کالا یا خدمات: آنچه که با تغییر عرضه و تقاضا، قیمت آن دستخوش تغییر نمی شود) بی کشش، کشش ناپذیر، دارای قیمت ثابت، ناکشسان، ناهجاک، غیرقابل ارتجاع، انعطاف ناپذیر، سفت

معنی : شق، سرکش، تغییر ناپذیر، غیر قابل انعطاف، بدون قوه ارتجاعی، بدون کشش، ناجهنده معانی دیگر : (اقتصاد - کالا یا خدمات: آنچه که با تغییر عرضه و تقاضا، قیمت آن دستخوش تغییر نمی شود) بی کشش، کشش ناپذیر، دارای قیمت ثابت، ناکشسان، ناهجاک، غیرقابل ارتجاع، انعطاف ناپذیر، سفت

inelastic

inelastic behavior

inelastic bending

inelastic bending of beam

inelastic buckling

inelastic buckling of plate

inelastic buckling theory

<hr> (فیزیک) برخورد ناکشسان، برخورد غیرارتجاعی، همکوب ناکشسان

(فیزیک) برخورد ناکشسان، برخورد غیرارتجاعی، همکوب ناکشسان

inelastic collision

inelastic deformation

inelastic demand

inelastic electron tunneling spectroscopy

واژه های حرف "i" - دیکشنری تخصصی