دیکشنری تخصصی

intake of groundwater

intake port

intake pressure

intake rare

intake span

intake stroke

intake structure

intake tower

intake velocity

intake well

intake works

intake works or intake work or intake work

intangible asset

intangible assets

intangible fixed asset

intangible measures

intangibles

intedependence

integating meter

<hr> معنی : چیز درست، عدد صحیح، عدد درست، عدد تام <hr> معانی دیگر : هرچیز کامل (یا تمام و کمال)

معنی : چیز درست، عدد صحیح، عدد درست، عدد تام معانی دیگر : هرچیز کامل (یا تمام و کمال)

integer

integer basic

integer modulo m

integer modulu

integer monic

integer multiplies of x

integer number

integer part

integer power

integer programming

integer programming problem

integer root

integer variable

integers

integers modulo p

integrability

integrability condition

integrability of continuous function

<hr> (ریاضی) انتگرال پذیر، انتگرال، بندک پذیر، قابل اخذ تابع اولیه، قابل گرفتن انتگرال

(ریاضی) انتگرال پذیر، انتگرال، بندک پذیر، قابل اخذ تابع اولیه، قابل گرفتن انتگرال

integrable

integrable differential equation

integrable function

integraing factor

<hr> معنی : انتگرال، بی کسر، کامل، صحیح، درست، تمام <hr> معانی دیگر : جدایی ناپذیر، جدا نشدنی، لایتجزی، اساسی، بنیادی، سازنده، یکپارچه، تمام و کمال، تام، هماگن، (ریاضی) درست، (عدد) صحیح، بندک، تابع اولیه، بندکمند، جامع، بی خرده

معنی : انتگرال، بی کسر، کامل، صحیح، درست، تمام معانی دیگر : جدایی ناپذیر، جدا نشدنی، لایتجزی، اساسی، بنیادی، سازنده، یکپارچه، تمام و کمال، تام، هماگن، (ریاضی) درست، (عدد) صحیح، بندک، تابع اولیه، بندکمند، جامع، بی خرده

integral

integral absolute error criterion

integral asymptotic formula of de moivre laplace

integral by parts

<hr> (ریاضی) حساب انتگرال، حساب جامع، حساب بندک، حساب جامعه

(ریاضی) حساب انتگرال، حساب جامع، حساب بندک، حساب جامعه

integral calculus

integral chain

integral closure

واژه های حرف "i" - دیکشنری تخصصی