دیکشنری تخصصی

municipal practice

municipal register of property

municipal water

<hr> معنی : شهردار <hr> معانی دیگر : شهر یا شهرک دارای شهرداری، دستگاه شهرداری، شهرداری، شهریا بخشی که دارای شهرداری است

معنی : شهردار معانی دیگر : شهر یا شهرک دارای شهرداری، دستگاه شهرداری، شهرداری، شهریا بخشی که دارای شهرداری است

municipality

muniongite

munirite

munro

munsell

munsell chroma

munsell color system

munsell colour order solid

munsell colour order system

munsell hue

munsell notation

munsell renotation

munsell system

munsell value

muntenite

<hr> (هر یک از چوب های باریک که شیشه های پنجره بر آنها استوار است) وادار، میاندار

(هر یک از چوب های باریک که شیشه های پنجره بر آنها استوار است) وادار، میاندار

muntin

murabalese

muraille

<hr> معنی : دیوار نما، دیواری، واقع بر روی دیوار <hr> معانی دیگر : وابسته به یا برای درون یا روی دیوار، (تصویری که روی دیوار کشیده باشد یا بر دیوار چسبانده باشند) مورال، دیوار نقش، دیوار مانند، دیوارسان

معنی : دیوار نما، دیواری، واقع بر روی دیوار معانی دیگر : وابسته به یا برای درون یا روی دیوار، (تصویری که روی دیوار کشیده باشد یا بر دیوار چسبانده باشند) مورال، دیوار نقش، دیوار مانند، دیوارسان

mural

mural deposit

mural escarpment

mural plate

muralite

murambite

murataite

murchisonite

murderian

murdochite

murghabian

murgue

muri

murite

<hr> معنی : تاریک، تیره <hr> معانی دیگر : (قدیمی)، تاریکی، تیرگی

معنی : تاریک، تیره معانی دیگر : (قدیمی)، تاریکی، تیرگی

واژه های حرف "m" - دیکشنری تخصصی