دیکشنری تخصصی

octal point

octal socket

octal tube

<hr> معنی : هشت عضوی، هشتگانه، هشت عددی <hr> معانی دیگر : (در مورد گل) هشت پر

معنی : هشت عضوی، هشتگانه، هشت عددی معانی دیگر : (در مورد گل) هشت پر

octamerous

<hr> روی دهنده هر هشت روز یک بار، هشت روزه، هشت روز یک بار

روی دهنده هر هشت روز یک بار، هشت روزه، هشت روز یک بار

octan

octan number

octane number

<hr> هشت گوشه، هشت بر، هشت پهلو، هشت ضلعى

هشت گوشه، هشت بر، هشت پهلو، هشت ضلعى

octangular

<hr> معنی : یک هشتم <hr> معانی دیگر : یک هشتم دایره، زاویه ی 45 درجه، نیم قائمه، (ابزار اندازه گیری زاویه) گوشه سنج، زاویه سنج، (نجوم -جای یک جرم سماوی هنگامی که 45 درجه با جرم سماوی دیگر فاصله داشته باشد) یک هشتم گاه، اوکتانت، هشتگاه

معنی : یک هشتم معانی دیگر : یک هشتم دایره، زاویه ی 45 درجه، نیم قائمه، (ابزار اندازه گیری زاویه) گوشه سنج، زاویه سنج، (نجوم -جای یک جرم سماوی هنگامی که 45 درجه با جرم سماوی دیگر فاصله داشته باشد) یک هشتم گاه، اوکتانت، هشتگاه

octant

octat

<hr> معنی : نت های هشتگانه موسیقی، شعر هشت هجایی <hr> معانی دیگر : هشتمین روز جشنواره ی کلیسایی، دوره ی هشت روزه ی جشنواره ی کلیسایی، (شعر) قطعه ی هشت سطری، (غزل پترارکی یا ایتالیایی) هشت سطر اول غزل، گروه هشت تایی، دسته ی هشتگانه، هشتگان، (موسیقی) اوکتاو، هشته

معنی : نت های هشتگانه موسیقی، شعر هشت هجایی معانی دیگر : هشتمین روز جشنواره ی کلیسایی، دوره ی هشت روزه ی جشنواره ی کلیسایی، (شعر) قطعه ی هشت سطری، (غزل پترارکی یا ایتالیایی) هشت سطر اول غزل، گروه هشت تایی، دسته ی هشتگانه، هشتگان، (موسیقی) اوکتاو، هشته

octave

octave band noise analyzer

octave band oscillator

octave band pressure level

octave filter

<hr> معنی : هشتگانه، هشتایی، اهنگ یا نوت اکتاو <hr> معانی دیگر : دسته خوانندگان یا نوازندگان هشت نفری

معنی : هشتگانه، هشتایی، اهنگ یا نوت اکتاو معانی دیگر : دسته خوانندگان یا نوازندگان هشت نفری

octet

octet rule

octet rule or octet or octet

octic

octic group

octile

<hr> (ریاضی)، (امریکا) این عدد: یک و 27 صفر درجلو آن، اوکتیلیون

(ریاضی)، (امریکا) این عدد: یک و 27 صفر درجلو آن، اوکتیلیون

octillion

octo

octogonal kelly

octothorpe

octree or oc tree or oc tree

octyl alcohol

<hr> معنی : چشمی، بصری، باصرهای، وابسته به دید چشم <hr> معانی دیگر : از راه چشم، عینی، دیداری، نظری، وابسته به یا همانند چشم، برای چشم ها، چشم مانند، چشم سان، فطری

معنی : چشمی، بصری، باصرهای، وابسته به دید چشم معانی دیگر : از راه چشم، عینی، دیداری، نظری، وابسته به یا همانند چشم، برای چشم ها، چشم مانند، چشم سان، فطری

ocular

ocular or ocular plate or ocular plate or eyepiece

ocular plate

ocular pore

ocular sinus

oculogenital ring or apical system or apical system

odanielite

<hr> معنی : فرد، ادم عجیب، فرد، غیر عادی، چرند، عجیب، طاق، عجیب و غریب، تک <hr> معانی دیگر : تا، تاق، لنگه، ناقص (به ویژه یک سری کتاب یا مجله که چند جلد آن کم است)، نا جور، فرد (در برابر: زوج)، تاق (در برابر: جفت)، منفرد، خرد، خرده، پول خرد، پول سیاه، اندی، خرده ای، کمی، چندی، گهگاهی، اتفاقی، نا معین، گاه و بیگاه، جور واجور، متفرقه، نا بهنجار، بیواره، دور افتاده، خارج از دسترس، رجوع شود به: odds، (قدیمی - ندا به نشان شگفتی) خدایا!، ای خدا!، interj :سوگند ملایم، بخدا، adj : طاق، نخاله

معنی : فرد، ادم عجیب، فرد، غیر عادی، چرند، عجیب، طاق، عجیب و غریب، تک معانی دیگر : تا، تاق، لنگه، ناقص (به ویژه یک سری کتاب یا مجله که چند جلد آن کم است)، نا جور، فرد (در برابر: زوج)، تاق (در برابر: جفت)، منفرد، خرد، خرده، پول خرد، پول سیاه، اندی، خرده ای، کمی، چندی، گهگاهی، اتفاقی، نا معین، گاه و ب

odd electron

odd even check

odd even nuclie

odd function

odd harmonic

odd integer

odd inversion

<hr> معنی : طاق <hr> معانی دیگر : عدد طاق، شماره فرد

معنی : طاق معانی دیگر : عدد طاق، شماره فرد

odd number

odd odd nuclei

odd parity

odd permutation

<hr> (گیاه شناسی) تک بری، تک شانه ای، دارای یک برگ تکی در نوک

(گیاه شناسی) تک بری، تک شانه ای، دارای یک برگ تکی در نوک

واژه های حرف "o" - دیکشنری تخصصی