دیکشنری تخصصی

real plane

real polynomial function

real power

real power series

real property

real quadratic form

real quaternion

real rate of return

real reversed image

real right

real root

real roots

real sequence

real shareholders

real solutions

real soon now

real specific gravity

real spectral measure

real storage

real subset

<hr> زمان واقعی (همزمانی رویداد و گزارش آن در رادیو یا تلویزیون و غیره)، نادرنگی، (کامپیوتر) بلادرنگ، بی درنگ، بی وقفه، بلا درنگ، علوم نظامى : زمان حقیقى یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها

زمان واقعی (همزمانی رویداد و گزارش آن در رادیو یا تلویزیون و غیره)، نادرنگی، (کامپیوتر) بلادرنگ، بی درنگ، بی وقفه، بلا درنگ، علوم نظامى : زمان حقیقى یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها

real time

real time clock

real time data

real time delay

real time differential global positioning system

real time global positioning system or rtgps or rtgps

real time image generatiom

real time operation

real time output

real time processing

real time programing

real time system

real twist

real unimodular group

real value

real valued

real valued function

real valued function of a real variable

real valued functions

real valued sequence

real variable

real vector bundle

real vector space

real wage

<hr> معنی : زرنیخ سرخ، رلگا <hr> معانی دیگر : (از ریشه ی عربی: رحج الغار) غار خاک (سولفید آرسنیک که در آتش بازی کاربرد دارد)، زرنی&nbsp; سر

معنی : زرنیخ سرخ، رلگا معانی دیگر : (از ریشه ی عربی: رحج الغار) غار خاک (سولفید آرسنیک که در آتش بازی کاربرد دارد)، زرنی سر

realgar

<hr> معنی : رئالیسم، واقعگرایی، واقعبینی، راستین گرایی، تحقق گرایی <hr> معانی دیگر : هستمند گرایی، هست بین گرایی

معنی : رئالیسم، واقعگرایی، واقعبینی، راستین گرایی، تحقق گرایی معانی دیگر : هستمند گرایی، هست بین گرایی

realism

<hr> معنی : واقع بین، تحقق گرای، راستین گرای <hr> معانی دیگر : realist واقع بین

معنی : واقع بین، تحقق گرای، راستین گرای معانی دیگر : realist واقع بین

realistic

realistic music

واژه های حرف "r" - دیکشنری تخصصی