دیکشنری تخصصی

rolled steel section

rolled support

<hr> معنی : استوانه، نورد، منگنه، غلتانک، غلتک، غلطک، بام غلتان <hr> معانی دیگر : (شخص یا چیز) غلتنده، غلتان، غلتش آور (رجوع شود به: roll)، غلتانه، گردونچه، وردنه، نیواره، آسه ی گردان، گردونگر، بیگودی، (چاپ) مهر غلتان، مهر گردان (که با آن به حروف جوهر می مالند)، باند زخم بندی (پیچیده شده دور قرقره)، موج خیزان، موج غلتان (که روی ساحل پیش می رود)، (پرنده) معلق زن، چرخ زن (به ویژه انواع پرندگان استوایی که هنگام پرواز در هوا غلت می زنند مثلا تیره ی coraciidae)، قناری چهچه زن

معنی : استوانه، نورد، منگنه، غلتانک، غلتک، غلطک، بام غلتان معانی دیگر : (شخص یا چیز) غلتنده، غلتان، غلتش آور (رجوع شود به: roll)، غلتانه، گردونچه، وردنه، نیواره، آسه ی گردان، گردونگر، بیگودی، (چاپ) مهر غلتان، مهر گردان (که با آن به حروف جوهر می مالند)، باند زخم بندی (پیچیده شده دور قرقره)، موج خیزان

roller

roller and link support

roller beam

<hr> (مکانیک) بلبرینگ غلتکی، رولر برینگ، یاتاقان غلتک دار، یاتاقان غلتکی، یاتاقانی که میله ان با چند غلتک دیگر بگردش اید

(مکانیک) بلبرینگ غلتکی، رولر برینگ، یاتاقان غلتک دار، یاتاقان غلتکی، یاتاقانی که میله ان با چند غلتک دیگر بگردش اید

roller bearing

roller bit

roller bucket

roller caption

roller chain

roller coating

roller compacted concrete

roller covering

roller cutter

roller cutter bit

roller drafting

roller drawing

roller gate

roller gin

roller lap

roller mercerizing machine

roller mill

roller milling machine

roller press

roller printing

roller printing machine

roller reversing motion

roller setting

roller slip

roller squeezer

roller support

roller title

roller type stilling basin

roller way face

rollerball

<hr> معنی : غلت <hr> معانی دیگر : نوردکاری، غلتان، غلتشی (رجوع شود به: roll)، پیچش، غلتنده، گردنده، برگردنده

معنی : غلت معانی دیگر : نوردکاری، غلتان، غلتشی (رجوع شود به: roll)، پیچش، غلتنده، گردنده، برگردنده

واژه های حرف "r" - دیکشنری تخصصی