دیکشنری تخصصی

rolling machine

rolling mass

<hr> (فلز کاری) دستگاه نورد، نورد ورق، کارخانه تولید ورق اهن و فولاد، ماشین غلتک دار، کارخانه شیشه جام

(فلز کاری) دستگاه نورد، نورد ورق، کارخانه تولید ورق اهن و فولاد، ماشین غلتک دار، کارخانه شیشه جام

rolling mill

rolling mode operation

rolling motion

rolling operation mode

rolling process

rolling resistance

rolling shear

rolling terrain

rolling title

<hr> (اوراق قرضه - وام و غیره) تجدید قرارداد، تمدید قرارداد، 1- (اوراق قرضه - وام و غیره) تجدید کردن 2- دوباره سرمایه گذاری کردن

(اوراق قرضه - وام و غیره) تجدید قرارداد، تمدید قرارداد، 1- (اوراق قرضه - وام و غیره) تجدید کردن 2- دوباره سرمایه گذاری کردن

rollover

rolls

rollver jig

<hr> (چوب بری در جنگل) لوله ای که در آن کنده ها را به رودخانه سرازیر می کنند

(چوب بری در جنگل) لوله ای که در آن کنده ها را به رودخانه سرازیر می کنند

rollway

<hr> (تراشه یا حافظه ی کامپیوتر که می توان آن را خواند ولی نمی توان آن را تغییر داد) رام، حافظه فقط خواندنی، مخفف:، رومی، (زبان) رومانس، رومانی

(تراشه یا حافظه ی کامپیوتر که می توان آن را خواند ولی نمی توان آن را تغییر داد) رام، حافظه فقط خواندنی، مخفف:، رومی، (زبان) رومانس، رومانی

rom basic

rom cartridge

<hr> معنی : اهل روم، حروف رومی، اهل روم، لاتین، رومی <hr> معانی دیگر : (فرانسه)، رمان (در انگلیسی: novel)، وابسته به شهر روم یا امپراطوری روم، رجوع شود به: latin، وابسته به کلیسای کاتولیک، (r کوچک - چاپ) حروف معمولی (در برابر مثلا حروف کج)

معنی : اهل روم، حروف رومی، اهل روم، لاتین، رومی معانی دیگر : (فرانسه)، رمان (در انگلیسی: novel)، وابسته به شهر روم یا امپراطوری روم، رجوع شود به: latin، وابسته به کلیسای کاتولیک، (r کوچک - چاپ) حروف معمولی (در برابر مثلا حروف کج)

roman

<hr> (معماری) تاق ضربی، تاق قوسی

(معماری) تاق ضربی، تاق قوسی

roman arch

roman numbers

<hr> شمارگان رومی، دستگاه عدد نویسی رومی (1 = i و 5 = v و 10 = x و 50 = l و 100 = c و 500 = d و 1000 = m)، پیکرهای رومی، ارقام رومی یاحروفی

شمارگان رومی، دستگاه عدد نویسی رومی (1 = i و 5 = v و 10 = x و 50 = l و 100 = c و 500 = d و 1000 = m)، پیکرهای رومی، ارقام رومی یاحروفی

roman numerals

romanechite or psilomelane or psilomelane

romanite

romanovskii r test

romanzovite

romarchite

rome bios

romeite or antimony ochre or antimony ochre or atopite

romerite or roemerite or roemerite or louderbackite

romex

ronbel

rond

rondorfite

rongability

rongauge

rongstockite

ronneburgite

rontgenite

<hr> معنی : طاق، پوشش، سقف، بام خانه، بام، مسکن، منزل دادن، طاق زدن، سقف دار کردن <hr> معانی دیگر : پشت بام، تاق، والاد (به سقف بیشتر می گویند: ceiling)، (مجازی) خانه، منزل، ماوا، کام، سقف (بیشتر می گویند: palate)، تاق زدن، بام دار کردن، بخش فوقانی، سر، آسمانه، بلندی، بلندگاه، بام م، خانه

معنی : طاق، پوشش، سقف، بام خانه، بام، مسکن، منزل دادن، طاق زدن، سقف دار کردن معانی دیگر : پشت بام، تاق، والاد (به سقف بیشتر می گویند: ceiling)، (مجازی) خانه، منزل، ماوا، کام، سقف (بیشتر می گویند: palate)، تاق زدن، بام دار کردن، بخش فوقانی، سر، آسمانه، بلندی، بلندگاه، بام م، خانه

واژه های حرف "r" - دیکشنری تخصصی