دیکشنری تخصصی

<hr> (مخفف: ناوبری و ردیابی آوایی) سونار، ردیاب آوایی، دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی

(مخفف: ناوبری و ردیابی آوایی) سونار، ردیاب آوایی، دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی

sonar

sonar attack plotter

sonar beacon

sonar data computer

sonar dome

sonar modulator

sonar projector

sonar receiver

sonar signal simulator

sonar train mechanism

sonar transducer

sonar transducer scanner

sonar transmitter

sonar window

sondage

<hr> (دستگاه سنجش اوضاع جوی در ارتفاعات بالای آسمان) سوند، اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو

(دستگاه سنجش اوضاع جوی در ارتفاعات بالای آسمان) سوند، اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو

sonde

sonde coefficient

sonde half spacing

sonde spacing

<hr> معنی : واحد کیفی صدا برای یک شنونده <hr> معانی دیگر : (واحد سنجش بلندی صدا) سون

معنی : واحد کیفی صدا برای یک شنونده معانی دیگر : (واحد سنجش بلندی صدا) سون

sone

sonet

song composer

song of the desert

song title

<hr> معنی : صوتی، شنودی، سماعی، وابسته بسرعت صوت، در میدان شنوایی <hr> معانی دیگر : وابسته به صدا، صدایی، آوایی، (پسوند) آوا، وابسته به سرعت صوت (حدود 1220 کیلومتر در ساعت)

معنی : صوتی، شنودی، سماعی، وابسته بسرعت صوت، در میدان شنوایی معانی دیگر : وابسته به صدا، صدایی، آوایی، (پسوند) آوا، وابسته به سرعت صوت (حدود 1220 کیلومتر در ساعت)

sonic

sonic barrier sound barrier tran sonic barrie

<hr> معنی : انفجار صوتی <hr> معانی دیگر : (صدای انفجار مانند هواپیما و غیره هنگام حرکت در سرعت فرا صوتی) ترکش آوایی، ترکش صوتی، صدای شکستن دیوار صوتی، صدای برخورد هوا با جلو هواپیمای دارای سرعت مافوق صوت

معنی : انفجار صوتی معانی دیگر : (صدای انفجار مانند هواپیما و غیره هنگام حرکت در سرعت فرا صوتی) ترکش آوایی، ترکش صوتی، صدای شکستن دیوار صوتی، صدای برخورد هوا با جلو هواپیمای دارای سرعت مافوق صوت

sonic boom

sonic drilling

sonic dynamic loading

sonic elastic modulus

sonic flaw detection

sonic log or sonic logs or sonic logs

sonic logging

sonic velocity

sonic viscometry

sonics

sonine polynomials

<hr> (بویه یا گوی شناور که صداهای زیر آب را تقویت و توسط رادیو ارسال می کند) بویه ی صوتی، بویه ی ضد زیر دریایی

(بویه یا گوی شناور که صداهای زیر آب را تقویت و توسط رادیو ارسال می کند) بویه ی صوتی، بویه ی ضد زیر دریایی

sonobuoy

sonobuoy radio sonobuoy

sonography

sonolite

sonoluminescence

sonoraite

sonwfield

<hr> معنی : دوده، دوده بخاری، رنگ سیاه دوده، دوده زدن <hr> معانی دیگر : پر از دوده کردن، از دوده پوشاندن

معنی : دوده، دوده بخاری، رنگ سیاه دوده، دوده زدن معانی دیگر : پر از دوده کردن، از دوده پوشاندن

soot

soot blower

soot blowing

<hr> معنی : ابگوشت، ترید، خیس خوردن، جذب کردن، خیساندن <hr> معانی دیگر : ترید (یا تلیت) کردن، (معمولا با: -up آبگونه را) در آشامیدن، پاک کردن، رشوه، باج سبیل، وسیله ی استمالت یا دلجویی، نان ترید (یا تلیت) شده (در آبگوشت یا شیر و غیره)، (با: in یا into یا through) از چیزی نشت کردن، نفوذ کردن، خیس کردن، مخفف: شیوه ی به کار اندازی (یا به کاربری یا عمل)، اسلوب عملکرد، شیوه ی استانده، غذای مایع، شیر

معنی : ابگوشت، ترید، خیس خوردن، جذب کردن، خیساندن معانی دیگر : ترید (یا تلیت) کردن، (معمولا با: -up آبگونه را) در آشامیدن، پاک کردن، رشوه، باج سبیل، وسیله ی استمالت یا دلجویی، نان ترید (یا تلیت) شده (در آبگوشت یا شیر و غیره)، (با: in یا into یا through) از چیزی نشت کردن، نفوذ کردن، خیس کردن، مخفف: ش

واژه های حرف "s" - دیکشنری تخصصی