دیکشنری تخصصی

spatial data transfer standard or sdts or sdts

spatial decision support system or sdss or sdss

spatial depth

spatial derivative

spatial description

spatial digitaizer

spatial distribution

spatial filter

spatial frequency

spatial frequency filteing

spatial function

spatial improvement

spatial impulse wave

spatial information systems or sis or sis

spatial median

spatial polar coordinates

spatial process

spatial query

spatial sampling

spatial variability

spatially varied flow

spatially varied flow with decreasing discharge

spatially varied flow with increasing discharge

spatially varied unsteady surface flow

spatio temporal queries

spatio temporal world

spatium

<hr> معنی : کفگیر، مرهم کش <hr> معانی دیگر : (انواع ابزار پهن و چاقو مانند که برای مالیدن یا پخش کردن به کار می روند) کاردک، قاشقک، چلک، طب مرهم کش، کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره

معنی : کفگیر، مرهم کش معانی دیگر : (انواع ابزار پهن و چاقو مانند که برای مالیدن یا پخش کردن به کار می روند) کاردک، قاشقک، چلک، طب مرهم کش، کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره

spatula

<hr> معنی : ورم استخوان پای اسب <hr> معانی دیگر : (دامپزشکی) ورم استخوان پای اسب، شلی

معنی : ورم استخوان پای اسب معانی دیگر : (دامپزشکی) ورم استخوان پای اسب، شلی

spavin

spdirmis layer

<hr> معنی : سخنگو، گوینده، سخن ران، ناطق، متکلم، حرف زن، رئیس مجلس شورا <hr> معانی دیگر : کسی که حرف می زند، گویشگر، - زبان، سخنور، رییس مجلس شورای ملی، رئیس پارلمان، (آمریکا - s بزرگ) رئیس مجلس نمایندگان (عنوان کامل: speaker of the house)، کتاب تمرین سخنرانی

معنی : سخنگو، گوینده، سخن ران، ناطق، متکلم، حرف زن، رئیس مجلس شورا معانی دیگر : کسی که حرف می زند، گویشگر، - زبان، سخنور، رییس مجلس شورای ملی، رئیس پارلمان، (آمریکا - s بزرگ) رئیس مجلس نمایندگان (عنوان کامل: speaker of the house)، کتاب تمرین سخنرانی

speaker

speaker cord or cable

<hr> تلفن چند نفری (که به جای دو نفر چند نفر می توانند در مکالمه شرکت کنند)

تلفن چند نفری (که به جای دو نفر چند نفر می توانند در مکالمه شرکت کنند)

speaker phone

speaking demurrer

speaking motion

spearman brown formula

spearman estimator

spearman rank correlation coefficient

<hr> (عامیانه) مخفف:، رجوع شود به: specification، مخفف: ویژه، مخصوص

(عامیانه) مخفف:، رجوع شود به: specification، مخفف: ویژه، مخصوص

spec

spec mark

<hr> معنی : خاص، مخصوص، استثنایی، خصوصی، ویژه، اخص، فاقد عمومیت <hr> معانی دیگر : منحصر (بفرد)، بخصوص، تک، منفرد، فردی، شخصی، چیز خاص، چاپ ویژه، کالای ویژه، مخصوصا

معنی : خاص، مخصوص، استثنایی، خصوصی، ویژه، اخص، فاقد عمومیت معانی دیگر : منحصر (بفرد)، بخصوص، تک، منفرد، فردی، شخصی، چیز خاص، چاپ ویژه، کالای ویژه، مخصوصا

special

special ability

special acceptance

special capacity of a well

<hr> مورد ویژه، مورد خاص یا استثنایی

مورد ویژه، مورد خاص یا استثنایی

special case

<hr> معنی : دخشه، ویژه <hr> معانی دیگر : دخشه، ویژه

معنی : دخشه، ویژه معانی دیگر : دخشه، ویژه

واژه های حرف "s" - دیکشنری تخصصی