انگلیسی به فارسی

caelian

<hr> (نجوم) استارگان (صور فلکی) اسکنه (بین کلومبا و اریدانوس)

(نجوم) استارگان (صور فلکی) اسکنه (بین کلومبا و اریدانوس)

caelum

caelus

caenogaea

caenogaean

caenogenesis

caenogenetic

caenogenetically

caenolestes

caenostyly

caenozoic

caeoma

caeomas

caeremoniarius

caerphilly

caesalpiniaceous

caesalpinioideae

<hr> معنی : قیصر، امپراطور <hr> معانی دیگر : (شاید از فارسی: خسرو)، قیصر (عنوان امپراطوران روم از اگوستوس تا هادریان و همچنین عنوان امپراطوران روم مقدس)، هر یک از امپراطوران روم، جولیوس سزار (دولتمرد رومی که بین سال های 49-44 پیش از میلاد دیکتاتور روم بود)

معنی : قیصر، امپراطور معانی دیگر : (شاید از فارسی: خسرو)، قیصر (عنوان امپراطوران روم از اگوستوس تا هادریان و همچنین عنوان امپراطوران روم مقدس)، هر یک از امپراطوران روم، جولیوس سزار (دولتمرد رومی که بین سال های 49-44 پیش از میلاد دیکتاتور روم بود)

caesar

caesar salad

caesardom

caesarea

caesarean

caesarean or caesarian

<hr> (جراحی - با c کوچک هم می نویسند) عمل سزارین، رستمینه، شکافتن رحم و در آوردن بچه

(جراحی - با c کوچک هم می نویسند) عمل سزارین، رستمینه، شکافتن رحم و در آوردن بچه

caesarean section

caesareanize

caesareans

<hr> مربوط به عمل سزارین یا شکافتن رحم و دراوردن بچه

مربوط به عمل سزارین یا شکافتن رحم و دراوردن بچه

caesarian

<hr> معنی : حکومت مطلقه، حکومت امپراطوری <hr> معانی دیگر : (با c کوچک هم می نویسند) خود کامگی، قیصر مابی، تک سالاری

معنی : حکومت مطلقه، حکومت امپراطوری معانی دیگر : (با c کوچک هم می نویسند) خود کامگی، قیصر مابی، تک سالاری

caesarism

caesarist

caesarists

caesarize

caesaropapacy

caesarship

caesious

caesium

caesiums

caespitose

caespitosely

caestuses

<hr> معنی : وقفه، ایست <hr> معانی دیگر : (شعر) مکث شعری (در شعر انگلیسی این وقفه تقریبا در وسط هر سطر قرار دارد)، وقفه یاسکوت شعردرانتهای کلمه یا وتد، سکته

معنی : وقفه، ایست معانی دیگر : (شعر) مکث شعری (در شعر انگلیسی این وقفه تقریبا در وسط هر سطر قرار دارد)، وقفه یاسکوت شعردرانتهای کلمه یا وتد، سکته

caesura

caesural

caesuras

<hr> currency adjustment factor، ارز بازرگانى : ضریب تعدیل نرخ پول

currency adjustment factor، ارز بازرگانى : ضریب تعدیل نرخ پول

<hr> مخفف : هزینه و ترابری، هزینه و حمل و نقل

مخفف : هزینه و ترابری، هزینه و حمل و نقل

caf or caf

cafard

cafardise

<hr> معنی : رستوران، کافه <hr> معانی دیگر : رستوران، کافه

معنی : رستوران، کافه معانی دیگر : رستوران، کافه

واژه های حرف "c" - انگلیسی به فارسی