انگلیسی به فارسی

<hr> معنی : ماهر، زبر دست، زرنگ، چیره دست، چابک، چالاک، سریع، سریع العمل <hr> معانی دیگر : تردست، چست، پرفن، چیره دستانه، ماهرانه، زبردستانه

معنی : ماهر، زبر دست، زرنگ، چیره دست، چابک، چالاک، سریع، سریع العمل معانی دیگر : تردست، چست، پرفن، چیره دستانه، ماهرانه، زبردستانه

dexterous

dexterously

dexterousness

dextorsal

dextr-

<hr> در سوی راست، دست راست، راست، راست دست (بیشتر می گویند: right-handed)، واقع درطرف راست

در سوی راست، دست راست، راست، راست دست (بیشتر می گویند: right-handed)، واقع درطرف راست

dextral

<hr> روانشناسى : راست برترى

dextrality

dextrally

<hr> (زیست شناسی - شیمی) دکستران (پلیمر زنجیره مانند گلوکز)

(زیست شناسی - شیمی) دکستران (پلیمر زنجیره مانند گلوکز)

dextran

dextranase

dextrane

dextrans

<hr> (شیمی) دکسترین (انواع پلی ساکاریدهای محلول در آب که از فروپاشی نشاسته به دست می آیند) (dextrine هم می نویسند)

(شیمی) دکسترین (انواع پلی ساکاریدهای محلول در آب که از فروپاشی نشاسته به دست می آیند) (dextrine هم می نویسند)

dextrin

dextrinase

dextrinate

dextrine

dextrines

dextrinize

dextrinous

dextrins

<hr> رجوع شود به: dextrorotatory

dextro

dextro-

<hr> (داروسازی) دکستروامفتامین (داروی معتاد کننده برای کاهش اشتها و غیره)

(داروسازی) دکستروامفتامین (داروی معتاد کننده برای کاهش اشتها و غیره)

dextroamphetamine

dextroamphetamine sulphate

dextroaural

dextrocerebral

dextrocular

dextroglucose

dextrogyre

<hr> راست بر شیمى : راست گردان

راست بر شیمى : راست گردان

dextrogyrous

dextrolimonene

dextromanual

dextropedal

<hr> راست گردی، راست گردش، چرخش به راست، گردش بطرف قطب راست

راست گردی، راست گردش، چرخش به راست، گردش بطرف قطب راست

dextrorotation

<hr> راست گرد، راست گردشی وابسته به چرخش به سوی راست (به ویژه: ماده ای که نور قطبی شده را به سوی راست یا موافق حرکت عقربه ی ساعت منحرف می کند) (dextrorotary هم می گویند)

راست گرد، راست گردشی وابسته به چرخش به سوی راست (به ویژه: ماده ای که نور قطبی شده را به سوی راست یا موافق حرکت عقربه ی ساعت منحرف می کند) (dextrorotary هم می گویند)

dextrorotatory

<hr> (گیاه شناسی) راست گرد (مانند ساقه ی گیاهان بالا رو که به سوی بالا و راست می پیچند) (در مقابل چپ گرد: sinistrose)، راست چرخ

(گیاه شناسی) راست گرد (مانند ساقه ی گیاهان بالا رو که به سوی بالا و راست می پیچند) (در مقابل چپ گرد: sinistrose)، راست چرخ

dextrorse

dextrorsely

dextrosazone

<hr> معنی : دکستروز، گلوکز راست گرد <hr> معانی دیگر : (شیمی - زیست شناسی) دکستروز (گلوکز که در جانوران و گیاهان یافت می شود)

معنی : دکستروز، گلوکز راست گرد معانی دیگر : (شیمی - زیست شناسی) دکستروز (گلوکز که در جانوران و گیاهان یافت می شود)

dextrose

dextrosinistrally

dextrosuria

dextrotartaric

dextrotropic

dextrotropous

<hr> معنی : ماهر، زبر دست، چیره دست، چالاک <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: dexterous

معنی : ماهر، زبر دست، چیره دست، چالاک معانی دیگر : رجوع شود به: dexterous

dextrous

dextrousness

dextroversion

<hr> (از فارسی: دایی)، عنوان سابق فرمانداران الجزیره

(از فارسی: دایی)، عنوان سابق فرمانداران الجزیره

واژه های حرف "d" - انگلیسی به فارسی