انگلیسی به فارسی

ectonephridium

<hr> (انگل شناسی) برون انگل (انگلی که در بیرون از میزبان خود زیست می کند) (در مقابل درون انگل = endoparasite)، انگل خارجی که در قسمت خارجی میزبان زندگی میکند، انگل برون زی، برانگل

(انگل شناسی) برون انگل (انگلی که در بیرون از میزبان خود زیست می کند) (در مقابل درون انگل = endoparasite)، انگل خارجی که در قسمت خارجی میزبان زندگی میکند، انگل برون زی، برانگل

ectoparasite

ectoparasitic

ectopatagia

ectopatagium

ectophloic

ectophyte

ectophytic

<hr> (پزشکی - دامپزشکی) دژجایی، نابجایی (قرارگیری غیرطبیعی اندام به ویژه هنگام تولد)، بیرون زدگی

(پزشکی - دامپزشکی) دژجایی، نابجایی (قرارگیری غیرطبیعی اندام به ویژه هنگام تولد)، بیرون زدگی

ectopia

ectopias

ectopic gestation

<hr> (پزشکی) آبستنی برون زهدانی، آبستنی خارج رحمی، آبستنی نابجا

(پزشکی) آبستنی برون زهدانی، آبستنی خارج رحمی، آبستنی نابجا

ectopic pregnancy

ectopistes

ectoplacenta

<hr> <b>معنی</b> : برون مایه <hr> <b>معانی دیگر</b> : برون دشته (لایه ی برونی دشته یاخته یا سیتوپلاسم) (در برابر درون دشته = endoplasm)، طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است

معنی : برون مایه معانی دیگر : برون دشته (لایه ی برونی دشته یاخته یا سیتوپلاسم) (در برابر درون دشته = endoplasm)، طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است

ectoplasm

ectoplastic

ectoplasy

ectoproct

ectoprocta

ectoproctan

ectoproctous

ectopy

ectoretina

ectorganism

ectorhinal

ectosarc

ectosarcous

ectosarcs

ectoskeleton

ectosomal

ectosome

ectosphenoid

ectosphenotic

ectosphere

ectosteal

ectosteally

ectotheca

<hr> حیوان خونسرد poikilotherm

ectotherm

ectothermal

ectothermic

ectotoxin

ectotrophi

ectotrophic

ectotropic

ectozoa

ectozoan

ectozoans

ectozoic

واژه های حرف "e" - انگلیسی به فارسی