انگلیسی به فارسی

ectrodactylism

ectrodactyly

ectrogenic

ectrogeny

ectromelia

ectromelian

ectromelic

ectromelus

ectropion

ectropionization

ectropionize

ectropionized

ectropionizing

ectropium

ectropometer

ectrosyndactyly

ectrotic

ecttypal

ectypal

ectype

ectypes

ectypography

<hr> اکو(مخفف: واحد پولی جامعه ی اروپا)

اکو(مخفف: واحد پولی جامعه ی اروپا)

ecua

<hr> کشور اکوادر (در کرانه ی شمال باختری امریکای جنوبی: 283561 کیلومتر مربع)

کشور اکوادر (در کرانه ی شمال باختری امریکای جنوبی: 283561 کیلومتر مربع)

ecuador

ecuadoran

ecuadorian

ecuelle

ecuelling

ecumenacy

ecumene

<hr> معنی : مربوط به سرتاسر جهان <hr> معانی دیگر : وابسته به قاطبه مسیحیان جهان، عمومی، جامع

معنی : مربوط به سرتاسر جهان معانی دیگر : وابسته به قاطبه مسیحیان جهان، عمومی، جامع

ecumenic

<hr> معنی : مربوط به سرتاسر جهان، جهانی <hr> معانی دیگر : جهانی (به ویژه در مورد کلیسا گفته می شود: کلیسای جهانی)، مربوط به سرتاسر جهان مخصوصا در موردکلیساها گفته میشود، عام

معنی : مربوط به سرتاسر جهان، جهانی معانی دیگر : جهانی (به ویژه در مورد کلیسا گفته می شود: کلیسای جهانی)، مربوط به سرتاسر جهان مخصوصا در موردکلیساها گفته میشود، عام

ecumenical

ecumenical council

ecumenical movement

ecumenicalism

ecumenicality

ecumenically

ecumenicism

ecumenicity

ecumenics

<hr> وحدت گرایی کلیسایی (آرمان برطرف - سازی اختلافات فرقه ها و یگانگی کلیه ی کلیساهای مسیحی)

وحدت گرایی کلیسایی (آرمان برطرف - سازی اختلافات فرقه ها و یگانگی کلیه ی کلیساهای مسیحی)

ecumenism

ecumenist

ecumenistic

ecus

ecyphellate

<hr> معنی : سودا، اگزما <hr> معانی دیگر : (پزشکی) اگزما، پوست افروختگی

معنی : سودا، اگزما معانی دیگر : (پزشکی) اگزما، پوست افروختگی

eczema

eczema herpeticum

واژه های حرف "e" - انگلیسی به فارسی