انگلیسی به فارسی

hematoscope

hematosin

hematosis

hematospectroscope

hematospermatocele

hematostibiite

hematothermal

hematothorax

hematoxic

hematoxylic

<hr> (شیمی - زیست شناسی) هموتاکسیلین (ترکیب بی رنگ و بلورین به فرمول c16h14o6.3h2o که در میکروسکوپ بینی کاربرد دارد)

(شیمی - زیست شناسی) هموتاکسیلین (ترکیب بی رنگ و بلورین به فرمول c16h14o6.3h2o که در میکروسکوپ بینی کاربرد دارد)

hematoxylin

hematozoa

hematozoal

hematozoan

hematozoic

<hr> (انگل خون انسان یا جانور) خون زیا، انگل های خونی

(انگل خون انسان یا جانور) خون زیا، انگل های خونی

hematozoon

hematozymosis

hematozymotic

hematozzoa

hematuresis

<hr> (وجود گویچه های قرمز خون در پیشاب) خون میزه، پیشاب خون، طب خون شاشی، وجود خون در ادرار، خون میزی

(وجود گویچه های قرمز خون در پیشاب) خون میزه، پیشاب خون، طب خون شاشی، وجود خون در ادرار، خون میزی

hematuria

hematuric

hemautogram

hemautograph

hemautographic

hemautography

<hr> (شیمی - زیست شناسی) خونرنگزا، هم (رنگیزه ی آهن دار به فرمول c34h32n4o4fe که بخشی از هموگلوبین است)

(شیمی - زیست شناسی) خونرنگزا، هم (رنگیزه ی آهن دار به فرمول c34h32n4o4fe که بخشی از هموگلوبین است)

heme

hemellitene

hemellitic

hemelytra

<hr> (حشره شناسی) نیم بال نیام (هریک از بال های جلو حشرات نیم بال که شفاف و همانند نیام بال عقب است) (hemelytrum هم می گویند)

(حشره شناسی) نیم بال نیام (هریک از بال های جلو حشرات نیم بال که شفاف و همانند نیام بال عقب است) (hemelytrum هم می گویند)

hemelytron

hemelytrum

hemelyttra

hemen

hemera

hemeralope

<hr> (پزشکی) روزکوری، نورکوری (در برابر: شب کوری nyctalopia)، طب مر­ روز کوری، کمی بینایی در نور زیاد

(پزشکی) روزکوری، نورکوری (در برابر: شب کوری nyctalopia)، طب مر­ روز کوری، کمی بینایی در نور زیاد

hemeralopia

hemeralopic

hemerobaptist

hemerobian

hemerobiid fly

hemerobius

hemerocallis

hemerologium

hemerology

hemerythrin

<hr> پیشوند: نیم، نصف، نیمه [hemispherse]، پیشوندی است بمعنی نیم و نصف مانند hemisphere یعنی نیمکره

پیشوند: نیم، نصف، نیمه [hemispherse]، پیشوندی است بمعنی نیم و نصف مانند hemisphere یعنی نیمکره

واژه های حرف "h" - انگلیسی به فارسی