انگلیسی به فارسی

<hr> معنی : کذاب <hr> معانی دیگر : دروغگو، کاذب، ناراستگو

معنی : کذاب معانی دیگر : دروغگو، کاذب، ناراستگو

liar

liar dice

liard

liars

<hr> (زمین شناسی) لایس (سنگ هایی که کهن ترین لایه ی دوران ژوراسیک بوده و از نظر سنگواره دارای اهمیت می باشند)

(زمین شناسی) لایس (سنگ هایی که کهن ترین لایه ی دوران ژوراسیک بوده و از نظر سنگواره دارای اهمیت می باشند)

lias

liason

liassic

<hr> مخفف: liberation، کتابدار، (لاتین: liber) مخفف: کتاب، لیبرال، کشور لیبریا

مخفف: liberation، کتابدار، (لاتین: liber) مخفف: کتاب، لیبرال، کشور لیبریا

libament

libanophorous

libanotophorous

libant

libard

libate

libated

<hr> معنی : نوشیدن شراب، ساغر ریزی، نوشابه پاشی، تقدیم شراب به حضور خدایان <hr> معانی دیگر : (عهد باستان) مراسم بر خاک ریزی شراب (و روغن زیتون و غیره) به عنوان نیایش خدایان، شراب ریزی، شراب و روغن ریخته شده (در راه خدایان)

معنی : نوشیدن شراب، ساغر ریزی، نوشابه پاشی، تقدیم شراب به حضور خدایان معانی دیگر : (عهد باستان) مراسم بر خاک ریزی شراب (و روغن زیتون و غیره) به عنوان نیایش خدایان، شراب ریزی، شراب و روغن ریخته شده (در راه خدایان)

libation

libational

libationary

libations

libatory

libbard

libbed

<hr> (معمولا طعنه آمیز) هوادار حقوق زنان، برابری خواه

(معمولا طعنه آمیز) هوادار حقوق زنان، برابری خواه

libber

libbet

libbra

libecchio

libeccio

libeccios

<hr> معنی : توهین، تهمت، افترا، هجو، متهم کردن، افترا زدن <hr> معانی دیگر : (حقوق) افترا، شاخچه، بهتان، پیغاره، چفته، (قانون دریا نوردی سابق - قانون کلیسایی) شکایت نامه ی رسمی، عرضحال، عرضحال دادن 5 - چفته زدن، تهمت زدن، شاخچه بندی کردن، زشت نمایی، هجویه، توهین نامه، چفته نامه

معنی : توهین، تهمت، افترا، هجو، متهم کردن، افترا زدن معانی دیگر : (حقوق) افترا، شاخچه، بهتان، پیغاره، چفته، (قانون دریا نوردی سابق - قانون کلیسایی) شکایت نامه ی رسمی، عرضحال، عرضحال دادن 5 - چفته زدن، تهمت زدن، شاخچه بندی کردن، زشت نمایی، هجویه، توهین نامه، چفته نامه

libel

<hr> libellant دادخواست دهنده، خواهان، تهمت زننده

libellant دادخواست دهنده، خواهان، تهمت زننده

libelant

libelant or libellant

libeled

<hr> libellee حق، مدعی علیه، شخص مورد افترا

libellee حق، مدعی علیه، شخص مورد افترا

libelee

libelee or libellee

libelees

<hr> معنی : افترا زن <hr> معانی دیگر : libeller افترا زن

معنی : افترا زن معانی دیگر : libeller افترا زن

libeler

libeler or libeller

libelers

libeling

libelists

<hr> معنی : خواهان، دادخواست دهنده <hr> معانی دیگر : libelant دادخواست دهنده، تهمت زننده

معنی : خواهان، دادخواست دهنده معانی دیگر : libelant دادخواست دهنده، تهمت زننده

libellant

libellate

libelled

<hr> معنی : مدعی علیه، شخص مورد افترا <hr> معانی دیگر : libelee حق

معنی : مدعی علیه، شخص مورد افترا معانی دیگر : libelee حق

libellee

libellees

<hr> معنی : افترا زن <hr> معانی دیگر : libeler افترا زن

معنی : افترا زن معانی دیگر : libeler افترا زن

واژه های حرف "l" - انگلیسی به فارسی