انگلیسی به فارسی

macrobiotic

macrobiotic diet

macrobiotically

<hr> معنی : دانش طولانی کردن عمر <hr> معانی دیگر : (با فعل مفرد - علم دراز کردن عمر از راه برنامه ی خوراکی و غیره) دراز زیستی، دانش طولانی کردن عمر از راه رژیم غذایی

معنی : دانش طولانی کردن عمر معانی دیگر : (با فعل مفرد - علم دراز کردن عمر از راه برنامه ی خوراکی و غیره) دراز زیستی، دانش طولانی کردن عمر از راه رژیم غذایی

macrobiotics

macrobiotus

macroblast

macrobrachia

macrocarpous

macrocentrinae

macrocephalia

<hr> بزرگ سر، سر گنده، سر دراز

بزرگ سر، سر گنده، سر دراز

macrocephalic

macrocephalism

macrocephalous

macrocephalus

<hr> (پزشکی - بزرگی نابهنجار سر) بزرگ سری (دربرابر: کوچک سری microcephally)

(پزشکی - بزرگی نابهنجار سر) بزرگ سری (دربرابر: کوچک سری microcephally)

macrocephaly

macrochaeta

macrochaetae

macrocheilia

macrochelys

macrochemically

macrochira

macrochiran

macrochires

macrochiria

macrochiroptera

macrochiropteran

macrocladous

<hr> (جغرافی - آب و هوای ناحیه ی بزرگی از زمین) هواشناسی اقلیمی، درشت اقلیم

(جغرافی - آب و هوای ناحیه ی بزرگی از زمین) هواشناسی اقلیمی، درشت اقلیم

macroclimate

macroclimatic

macroclimatically

macroclimatology

macrococcus

macrocode

macrocoly

macroconidium

macroconjugant

macrocornea

<hr> معنی : دنیا، جهان <hr> معانی دیگر : گیتی، عالم، جهان کبیر، مه جهان

معنی : دنیا، جهان معانی دیگر : گیتی، عالم، جهان کبیر، مه جهان

macrocosm

macrocosmical

macrocosmology

macrocosmos

macrocosms

macrocrystalline

<hr> (زیست شناسی) درشت کیسه، کلان کیسه

(زیست شناسی) درشت کیسه، کلان کیسه

macrocyst

macrocystis

<hr> (پزشکی - گویچه ی خون که به طور نابهنجار بزرگ شده است) درشت گویچه، هاگدان بزرگ، لبه هاگ بزرگ گیاه، گلبول قرمزبزرگ

(پزشکی - گویچه ی خون که به طور نابهنجار بزرگ شده است) درشت گویچه، هاگدان بزرگ، لبه هاگ بزرگ گیاه، گلبول قرمزبزرگ

واژه های حرف "m" - انگلیسی به فارسی