انگلیسی به فارسی

mastications

<hr> جونده، جاینده، چر&nbsp; گوشت خردکنی و لاستیک، خرد کنی و مانند آنها

جونده، جاینده، چر گوشت خردکنی و لاستیک، خرد کنی و مانند آنها

masticator

masticatories

<hr> وابسته به جویدن، چاوشی

وابسته به جویدن، چاوشی

masticatory

mastiches

masticic

masticot

mastics

masticura

masticurous

<hr> معنی : بولدوگ <hr> معانی دیگر : سگ مستیف (که موی کوتاه و لب ها و گوش های آویخته دارد)، سگ نگهبان (old english mastiff هم می گویند)، سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است

معنی : بولدوگ معانی دیگر : سگ مستیف (که موی کوتاه و لب ها و گوش های آویخته دارد)، سگ نگهبان (old english mastiff هم می گویند)، سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است

mastiff

mastiff bat

mastiffs

mastigamoeba

mastigate

mastigia

mastigium

mastigobranchia

mastigobranchial

mastigophobia

mastigophora

<hr> (جانورشناسی) تاژکدار، اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند

(جانورشناسی) تاژکدار، اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند

mastigophoran

mastigophore

mastigophoric

mastigophorous

mastigopoda

mastigopodous

mastigote

masting

mastitic

mastitides

<hr> معنی : ورم پستان، اماس غدههای پستان <hr> معانی دیگر : (پزشکی - دامپزشکی) آماس پستان، پستان افروختگی، طب ورم پستان

معنی : ورم پستان، اماس غدههای پستان معانی دیگر : (پزشکی - دامپزشکی) آماس پستان، پستان افروختگی، طب ورم پستان

mastitis

mastixes

mastless

mastlike

mastman

masto-

mastocarcinoma

mastocarcinomas

mastocarcinomata

mastoccipital

mastochondroma

mastochondrosis

mastocyte

<hr> (دیرین شناسی) ماستودون (تیره ی mastodontidae - از خرطوم داران و پستان داران نابود که از فیل درشت تر بودند)، دیرین شناسی پستانداری شبیه فیل که در دوران الیگوسن وپلیستوسن میزیسته

(دیرین شناسی) ماستودون (تیره ی mastodontidae - از خرطوم داران و پستان داران نابود که از فیل درشت تر بودند)، دیرین شناسی پستانداری شبیه فیل که در دوران الیگوسن وپلیستوسن میزیسته

mastodon

mastodons

mastodonsaurus

mastodont

واژه های حرف "m" - انگلیسی به فارسی