انگلیسی به فارسی

neuromyic

<hr> <b>معنی</b> : یاخته عصبی، رشته مغزی و ستون فقراتی <hr> <b>معانی دیگر</b> : (زیست شناسی) یاخته ی پیی، پی یاخته، یاخته ی عصبی (neurone هم می نویسند)

معنی : یاخته عصبی، رشته مغزی و ستون فقراتی معانی دیگر : (زیست شناسی) یاخته ی پیی، پی یاخته، یاخته ی عصبی (neurone هم می نویسند)

neuron

neurone

neuronism

neuronist

neuronophagia

neuronophagy

neurons

neuronym

neuronymy

neuroparalysis

neuroparalytic

<hr> (قدیمی) رجوع شود به: neurotic، دچار اختلالات عصبی

(قدیمی) رجوع شود به: neurotic، دچار اختلالات عصبی

neuropath

neuropathical

neuropathically

<hr> متخصص ناخوشی های عصبانی، پزشک اعصاب

متخصص ناخوشی های عصبانی، پزشک اعصاب

neuropathist

neuropathological

neuropathologist

<hr> (پزشکی) پی آسیب شناسی، آسیب شناسی عصب

(پزشکی) پی آسیب شناسی، آسیب شناسی عصب

neuropathology

<hr> (پزشکی) پی آسیبی، بیماری عصب، ناخوشی، عصبانی

(پزشکی) پی آسیبی، بیماری عصب، ناخوشی، عصبانی

neuropathy

neurope

neurophagy

neuropharmacological

neuropharmacologist

neurophil

neurophilic

neurophysiologically

neurophysiologist

<hr> (پزشکی) پی تنکرد شناسی، فیزیولوژی عصب

(پزشکی) پی تنکرد شناسی، فیزیولوژی عصب

neurophysiology

neuropile

neuroplasm

neuroplasmatic

neuroplasty

neuroplexus

neuropod

neuropodial

neuropodium

neuropore

neuropsychiatrically

<hr> (روان پزشکی) پی روان پزشکی، روان پزشکی اعصاب

(روان پزشکی) پی روان پزشکی، روان پزشکی اعصاب

neuropsychiatry

neuropsychic

neuropsychical

neuropsychological

neuropsychologist

<hr> روانشناسى عصب شناختى( نوروپسیکولوژى) روانشناسى : روانشناسى عصب شناختى

روانشناسى عصب شناختى( نوروپسیکولوژى) روانشناسى : روانشناسى عصب شناختى

واژه های حرف "n" - انگلیسی به فارسی