انگلیسی به فارسی

orsedue

orseille

orseilline

orsel

orseller

orsellic

orsellinate

orsellinic

orson

orson welles

<hr> <b>معنی</b> : تکه، پس مانده غذا، باقیمانده غذا <hr> <b>معانی دیگر</b> : (محلی - معمولا جمع) پس مانده ی خوراک (به ویژه اگر کم باشد)

معنی : تکه، پس مانده غذا، باقیمانده غذا معانی دیگر : (محلی - معمولا جمع) پس مانده ی خوراک (به ویژه اگر کم باشد)

ortalid

ortalidae

ortalidian

ortanique

orterde

orth

orthagoriscus

orthal

orthant

orthantimonic

orthian

orthic

orthicon

orthiconoscope

orthid

orthidae

orthite

orthitic

<hr> پیشوند:، ارتا -، راست، قائم، قائمه [orthognathous و orthorhombic]، درست، صحیح، خوش - [orthography]، (شیمی) اسید دارای بیشترین تعداد oh در هر اتم [orthophosphoric acid]

پیشوند:، ارتا -، راست، قائم، قائمه [orthognathous و orthorhombic]، درست، صحیح، خوش - [orthography]، (شیمی) اسید دارای بیشترین تعداد oh در هر اتم [orthophosphoric acid]

ortho

ortho-

orthoarsenite

orthobenzoquinone

orthobiosis

orthoborate

orthocarbonic

orthocarpous

orthocarpus

orthocenter

orthocentre

orthocentric

<hr> (دارای جمجمه ای که پهنای آن 70 تا 75 درصد درازای آن است) ارتاسر (orthocephalous هم می گویند)، دارای سر نسبتا کوتاه و صورت پهن

(دارای جمجمه ای که پهنای آن 70 تا 75 درصد درازای آن است) ارتاسر (orthocephalous هم می گویند)، دارای سر نسبتا کوتاه و صورت پهن

واژه های حرف "o" - انگلیسی به فارسی