انگلیسی به فارسی

otherworld

<hr> غیرمادی، آن جهانی، دگرجهانی، آخرت اندیش، متوجه دنیای دیگر، اخرتی

غیرمادی، آن جهانی، دگرجهانی، آخرت اندیش، متوجه دنیای دیگر، اخرتی

otherworldly

otherworldness

othin

othinism

othman

othonna

othygroma

otiant

otiatrics

otiatry

<hr> معنی : سمعی، گوشی، وابسته بشنوایی <hr> معانی دیگر : وابسته به گوش، وابسته بشنوایی <hr> otic_ پسوند: (صفت ساز)، وابسته به، دچار [neurotic]

معنی : سمعی، گوشی، وابسته بشنوایی معانی دیگر : وابسته به گوش، وابسته بشنوایی otic_ پسوند: (صفت ساز)، وابسته به، دچار [neurotic]

otic

otic ganglion

otides

otidia

otidiform

otidiphaps

otidium

otiorhynchid

otiorhynchidae

otiorhynchinae

<hr> معنی : مهمل، بی سود، بی مصرف، بی حرکت، بی نفع <hr> معانی دیگر : (نادر) بی کاره، تنبل، بی حال

معنی : مهمل، بی سود، بی مصرف، بی حرکت، بی نفع معانی دیگر : (نادر) بی کاره، تنبل، بی حال

otiose

otiosely

otioseness

otiosities

<hr> معنی : مهملی، بی حرکتی <hr> معانی دیگر : مهملی، بیحرکتی

معنی : مهملی، بی حرکتی معانی دیگر : مهملی، بیحرکتی

otiosity

otis

otitic

<hr> معنی : گوش درد، اماس گوش <hr> معانی دیگر : (پزشکی) آماس گوش، گوش تبسی، التهاب گوش، طب اماس گوش

معنی : گوش درد، اماس گوش معانی دیگر : (پزشکی) آماس گوش، گوش تبسی، التهاب گوش، طب اماس گوش

otitis

otitis interna

otitis media

oto-

otoblennorrhea

otocariasis

otocephalic

otocephaly

otocerebritis

otocleisis

otoconia

otoconial

otoconite

otoconium

otocranial

otocranic

otocranium

<hr> (رویان شناسی) گوش کیسه، عضو حساس شنوایی بی مهرگان

(رویان شناسی) گوش کیسه، عضو حساس شنوایی بی مهرگان

otocyst

otocystic

otodynia

واژه های حرف "o" - انگلیسی به فارسی