انگلیسی به فارسی

outroop

<hr> ریشه کن کردن، نابود کردن، از ریشه کندن، از بی&nbsp;درآوردن، قلع و قمع کردن

ریشه کن کردن، نابود کردن، از ریشه کندن، از بی درآوردن، قلع و قمع کردن

outroot

outroots

outrove

outroved

outroving

outrow

outroyal

<hr> معنی : پیش افتادن، عقب گذاشتن، پیشی جستن، در دویدن جلو افتادن، پیشی جستنبر <hr> معانی دیگر : تندتر یا بیشتر دویدن

معنی : پیش افتادن، عقب گذاشتن، پیشی جستن، در دویدن جلو افتادن، پیشی جستنبر معانی دیگر : تندتر یا بیشتر دویدن

outrun

outrung

<hr> معنی : یابو <hr> معانی دیگر : کسی یا چیزی که بیرون می دود، مشایع، اسکورت، دنباله رو، پیشرو، جلودار، شاطر، سگ جلودار

معنی : یابو معانی دیگر : کسی یا چیزی که بیرون می دود، مشایع، اسکورت، دنباله رو، پیشرو، جلودار، شاطر، سگ جلودار

outrunner

outrunning

outrush

outrushes

<hr> انانى که مقام یامنصبى ندارند، دسته بى نفوذ، غیربازیکن ها، وجوه پرداختى

انانى که مقام یامنصبى ندارند، دسته بى نفوذ، غیربازیکن ها، وجوه پرداختى

outs

outsaid

outsail

outsailed

outsailing

outsails

outsallied

outsang

outsat

outsatisfy

outsatisfying

outsavor

outsavors

outsaw

outsay

outscape

outscent

outscold

outscolded

outscolding

outscolds

outscore

outscored

outscores

outscorn

outscorned

outscour

outscream

outsea

outsearch

outsee

outseek

outsees

<hr> بیشتر فروش کردن، فروش بیشتری داشتن، مرغوب تر بودن، بیشتر یا بهتر فروختن از، بهتر فروش رفتن

بیشتر فروش کردن، فروش بیشتری داشتن، مرغوب تر بودن، بیشتر یا بهتر فروختن از، بهتر فروش رفتن

outsell

واژه های حرف "o" - انگلیسی به فارسی