انگلیسی به فارسی

thondrakians

<hr> معنی : تسمه، قیش، با تسمه بستن، شلاق زدن <hr> معانی دیگر : (چرمی)تسمه، باریکه، زبانه، دوال، شلاق، تازیانه، دم پایی

معنی : تسمه، قیش، با تسمه بستن، شلاق زدن معانی دیگر : (چرمی)تسمه، باریکه، زبانه، دوال، شلاق، تازیانه، دم پایی

thong

thonga

thonged

thongman

thongs

thongy

thooid

<hr> (اسطوره ی نورس) تر (خدای تندر و جنگ و زور)، برج ثور، گاو

(اسطوره ی نورس) تر (خدای تندر و جنگ و زور)، برج ثور، گاو

thor

thor heyerdahl

thoracal

thoracalgia

thoracaorta

thoracectomies

thoraces

<hr> معنی : صدری، وابسته به قفسه سینه <hr> معانی دیگر : وابسته به یا نزدیک به قفسه ی سینه، سینه ای

معنی : صدری، وابسته به قفسه سینه معانی دیگر : وابسته به یا نزدیک به قفسه ی سینه، سینه ای

thoracic

thoracic actinomycosis

thoracic aorta

thoracic cavity

thoracic duct

thoracic medicine

thoracic vein

thoracically

thoracicoabdominal

thoraciform

thoraco-

thoracoabdominal

thoracoacromial

thoracobronchotomy

thoracoceloschisis

thoracocyllosis

thoracodelphus

thoracodidymus

thoracodorsal

thoracodynia

thoracoepigastric vein

thoracograph

thoracohumeral

<hr> سینه ای و کمری، کمر سینه ای

سینه ای و کمری، کمر سینه ای

thoracolumbar

thoracolysis

thoracomelus

thoracometer

thoracometry

thoracomyodynia

thoracopagus

thoracoplasties

thoracoplasty

thoracoschisis

واژه های حرف "t" - انگلیسی به فارسی