انگلیسی به فارسی

waufie

<hr> اولین وا (نویسنده ی انگلیسی)

اولین وا (نویسنده ی انگلیسی)

waugh

waught

waughted

waughting

waughts

waughy

wauk

wauked

wauken

wauking

waukrife

<hr> ناله کردن، شیون کردن، زاری کردن، زوزه کشیدن، نعره زدن، نعره زدن ناله

ناله کردن، شیون کردن، زاری کردن، زوزه کشیدن، نعره زدن، نعره زدن ناله

waul

wauled

wauling

wauls

waumle

wauner

wauns

waup

waur

wauregan

wauve

wavable

wavably

<hr> <b>معنی</b> : موج، خیزاب، خیز، فر موی سر، دست تکان دادن، موجی بودن، موج زدن، تشکیل موج دادن <hr> <b>معانی دیگر</b> : خیزه، آبخیز، فر، جعد، تاب گیسو، چین و شکن، پیچ و تاب، حرکت، تکان، جنب، جنباندن، نوسان، اهتزاز، نوسان کردن، تکان خوردن، به اهتزاز درآمدن، پس و پیش رفتن، به نوسان درآمدن، تموج داشتن، خیزه داشتن، (با: at) دست تکان دادن، تکان دادن، پس و پیش بردن، به اهتزاز در آوردن، به نوسان در آوردن، فرفری بودن، چین و شکن داشتن، مجعد بودن، پیچ و تاب داشتن، فر زدن، مجعد کردن، (با تکان دادن دست یا پرچم و غیره) علامت دادن، اشاره کردن، هدایت کردن، (جمع - با: the) دریا، (نیروی دریایی امریکا) عضو وایوز (رجوع شود به: waves)

معنی : موج، خیزاب، خیز، فر موی سر، دست تکان دادن، موجی بودن، موج زدن، تشکیل موج دادن معانی دیگر : خیزه، آبخیز، فر، جعد، تاب گیسو، چین و شکن، پیچ و تاب، حرکت، تکان، جنب، جنباندن، نوسان، اهتزاز، نوسان کردن، تکان خوردن، به اهتزاز درآمدن، پس و پیش رفتن، به نوسان درآمدن، تموج داشتن، خیزه داشتن، (با: at) 

wave

wave angle

<hr> (رادیو و تلویزیون) باند موج، دسته امواج رادیو

(رادیو و تلویزیون) باند موج، دسته امواج رادیو

wave band

<hr> (میزان ژرفای لازم برای اینکه امواج آب رسوب ته آب را به هم نزند) موج پایه

(میزان ژرفای لازم برای اینکه امواج آب رسوب ته آب را به هم نزند) موج پایه

wave base

wave equation

<hr> (فیزیک) جبهه ی موج، سینه ی موج، جبهه امواج رادیویی

(فیزیک) جبهه ی موج، سینه ی موج، جبهه امواج رادیویی

wave front

<hr> (فیزیک) موج بر، هادی موج

(فیزیک) موج بر، هادی موج

wave guide

<hr> (شاخه ای از فیزیک که با حرکت موجی اتم و ذرات دیگر سر و کار دارد) علم مکانیک امواج، مکانیک موجی

(شاخه ای از فیزیک که با حرکت موجی اتم و ذرات دیگر سر و کار دارد) علم مکانیک امواج، مکانیک موجی

واژه های حرف "w" - انگلیسی به فارسی