انگلیسی به فارسی

wherries

wherrit

<hr> معنی : قایق سبک پارویی مسافری <hr> معانی دیگر : قایق رودخانه رو، زورق، بلم، قایق یک نفری (ویژه ی مسابقه)، (انگلیس) قایق ته پهن، بارج (barge)، با قایق حمل کردن

معنی : قایق سبک پارویی مسافری معانی دیگر : قایق رودخانه رو، زورق، بلم، قایق یک نفری (ویژه ی مسابقه)، (انگلیس) قایق ته پهن، بارج (barge)، با قایق حمل کردن

wherry

wherrying

wherryman

wherves

whesten

<hr> معنی : عمل تیزکردن، عمل تیز کردن بوسیله مالش، بر انگیختن، تهییج کردن، تیز کردن <hr> معانی دیگر : (چاقو و غیره) تیز کردن (hone هم می گویند)، مشتاق کردن، خواستار کردن، (اشتها یا میل و غیره) تیز کردن، تیز سازی، صاف کن، ابچرا

معنی : عمل تیزکردن، عمل تیز کردن بوسیله مالش، بر انگیختن، تهییج کردن، تیز کردن معانی دیگر : (چاقو و غیره) تیز کردن (hone هم می گویند)، مشتاق کردن، خواستار کردن، (اشتها یا میل و غیره) تیز کردن، تیز سازی، صاف کن، ابچرا

whet

<hr> معنی : چه، چه، ایا، خواه <hr> معانی دیگر : آیا، که، که آیا، چه ...، خواه ...، اعم از اینکه، (قدیمی) کدام ؟، کدام یک ؟

معنی : چه، چه، ایا، خواه معانی دیگر : آیا، که، که آیا، چه ...، خواه ...، اعم از اینکه، (قدیمی) کدام ؟، کدام یک ؟

whether

<hr> معنی : در همه حال، بهر حال، بهر صورت <hr> معانی دیگر : در هر حال، چه ... چه، not or whether بهر حال

معنی : در همه حال، بهر حال، بهر صورت معانی دیگر : در هر حال، چه ... چه، not or whether بهر حال

whether or no

<hr> معنی : در همه حال، بهر حال، بهر صورت <hr> معانی دیگر : no or whether بهرحال

معنی : در همه حال، بهر حال، بهر صورت معانی دیگر : no or whether بهرحال

whether or not

whetile

whetrock

whets

<hr> معنی : تیز کننده، سنگ چاقو تیز کن، تند کننده <hr> معانی دیگر : سنگ ساب، افسان، سنگ فسان، آژینه

معنی : تیز کننده، سنگ چاقو تیز کن، تند کننده معانی دیگر : سنگ ساب، افسان، سنگ فسان، آژینه

whetstone

whetstones

whetted

<hr> تیز گر، سعی، جدو جهد، مشهی

تیز گر، سعی، جدو جهد، مشهی

whetter

whetting

<hr> (ندا، حاکی از شگفتی یا رفع دلواپسی و غیره) واه !، وای !، صدای سوت حاکی از حیرت یا تحسین

(ندا، حاکی از شگفتی یا رفع دلواپسی و غیره) واه !، وای !، صدای سوت حاکی از حیرت یا تحسین

whew

whewellite

whewer

whews

<hr> معنی : مایه، کشک، اب پنیر، شیر چرخ کرده، پنیر اب <hr> معانی دیگر : شیرابه (بخش آب مانند شیر)، آب پنیر، آب ماست (در برابر: کتخ یا بخش سفید شیر curd)، شیر چر&nbsp; کرده

معنی : مایه، کشک، اب پنیر، شیر چرخ کرده، پنیر اب معانی دیگر : شیرابه (بخش آب مانند شیر)، آب پنیر، آب ماست (در برابر: کتخ یا بخش سفید شیر curd)، شیر چر کرده

whey

whey face

whey faced

wheybeard

wheybird

wheyey

wheyeyness

wheyface

wheyfaced

wheyish

wheyisness

wheylike

wheyness

wheyworm

wheywormed

whiba

<hr> معنی : چه، که، این، که این، کدام <hr> معانی دیگر : کدام ؟، کدامین ؟، کدام یک ؟، چه ؟، آنچه را که، هر کدام (را که)، و این، که آن (آنها)، و این (اینها)، رجوع شود به: whichever، این هم، که این هم

معنی : چه، که، این، که این، کدام معانی دیگر : کدام ؟، کدامین ؟، کدام یک ؟، چه ؟، آنچه را که، هر کدام (را که)، و این، که آن (آنها)، و این (اینها)، رجوع شود به: whichever، این هم، که این هم

which

<hr> هر کدام، هر یک، هر کدام را که، کدام، whichsoever صورت موکدwhich، هر کدام که، هریک که

هر کدام، هر یک، هر کدام را که، کدام، whichsoever صورت موکدwhich، هر کدام که، هریک که

whichever

<hr> رجوع شود به: whichever، whichever صورت موکدwhich، هر کدام که، هریک که

رجوع شود به: whichever، whichever صورت موکدwhich، هر کدام که، هریک که

whichsoever

whichway

whick

whicken

<hr> معنی : شیهه کشیدن، زیر لب خندیدن <hr> معانی دیگر : بع بع کردن

معنی : شیهه کشیدن، زیر لب خندیدن معانی دیگر : بع بع کردن

واژه های حرف "w" - انگلیسی به فارسی