خرداد 1389

خرداد 1390

خرداد 1391

خرداد 1392

خرداد 1393

خرداد که می شود

خرداد یشت

خردادسال

خردادگان

خرداقلیم

خردانه

خردایش

خردزمین لرزه

<hr> مترادف خردسال : اندک سال، بچه، بچه سال، صغیر، طفل، کم سال، کم سن، کوچک، کودک، نابالغ، نارسیده، نوباوه <hr> متضاد خردسال : کهنسال

مترادف خردسال : اندک سال، بچه، بچه سال، صغیر، طفل، کم سال، کم سن، کوچک، کودک، نابالغ، نارسیده، نوباوه متضاد خردسال : کهنسال

خردسال

<hr> مترادف خردل : سپندان، اسپندان، یک ذره، مقداری ناچیز

مترادف خردل : سپندان، اسپندان، یک ذره، مقداری ناچیز

خردل

خردل بنزیلیل کولین

خردل دیژون

خردل سفید

خردل سپری

خردل سیاه

خردل وحشی

خردل چینی

خردل کاذب

خردل کاریناتا

خردلان

خردله

<hr> مترادف خردلی : قهوه ای متمایل به زرد، ازجنس خردل

مترادف خردلی : قهوه ای متمایل به زرد، ازجنس خردل

خردلی

خردماهی

خردمرد انیسی

خردمرد رضایی

<hr> مترادف خردمند : باخرد، باشعور، بخرد، حکیم، خردور، دانا، دانشمند، دانشور، زیرک، صائب نظر، عاقل، عالم، فاضل، فرزانه، فهمیده، فهیم، لبیب، متیقظ، هوشمند، هوشیار <hr> متضاد خردمند : بی عقل، کودن، گول، نابخرد

مترادف خردمند : باخرد، باشعور، بخرد، حکیم، خردور، دانا، دانشمند، دانشور، زیرک، صائب نظر، عاقل، عالم، فاضل، فرزانه، فهمیده، فهیم، لبیب، متیقظ، هوشمند، هوشیار متضاد خردمند : بی عقل، کودن، گول، نابخرد

خردمند

خردنامه

خردنامه همشهری

خردنمایی

خرده اوستا

خرده اویماق

خرده بورژوازی

خرده جنایت ها

خرده جنایت های زناشوهری

خرده جنایت های زناشویی

خرده دهقان

خرده دهقان پیشه

خرده زر

خرده ستمگران

خرده سیاره

خرده سیارک 2011 سی کیو1

خرده فرهنگ

خرده فرهنگ هوی متال

دانشنامه عمومی

واژه های حرف "خ" - دانشنامه عمومی