خنگ اژدر علیای اول

خنگ بنار

خنگ طاهری

خنگ ناربنه پیر

خنگ کرمعلی وند

خنگ کمال وند

خنگ یارعلی وند

خنگستان

خنگشوو

خنگله

خنگول

خنی

خنیافه

خنیده

خنیزی

خنیس

خنیفره

خنیفس

خنیفس الدوسه

خنیمه بالا

خنیمه پایین

خه اوم

خهپاد

خهکی چیتاب

<hr> مترادف خو : اخلاق، جبلت، خاصه، خصلت، خلق، داب، سجیه، سرشت، سگال، سیرت، شمال، شیمه، ضریبه، طبع، طبیعت، طینت، عادت، عرق، عریکه، قلق، لبلاب، مشرب، منش، نهاد، الفت، انس

مترادف خو : اخلاق، جبلت، خاصه، خصلت، خلق، داب، سجیه، سرشت، سگال، سیرت، شمال، شیمه، ضریبه، طبع، طبیعت، طینت، عادت، عرق، عریکه، قلق، لبلاب، مشرب، منش، نهاد، الفت، انس

خو

خو جاوبود

خو کای لین

خوئل دیسپاینه

خوئل روبلس

خوئک

خوئینی ها

خوائو برناردو وییرا

خوائیدن

<hr> مترادف خواب : احلام، چرت، خفتن، رویا، قیلوله، نوم، هجوع ، پرز، غفلت ، بی خبر، غافل <hr> متضاد خواب : بیداری، هشیاری

مترادف خواب : احلام، چرت، خفتن، رویا، قیلوله، نوم، هجوع ، پرز، غفلت ، بی خبر، غافل متضاد خواب : بیداری، هشیاری

خواب

خواب اب

خواب ابدی

خواب از من برده

خواب اشفته نفت

خواب افریقا رو دیدم

خواب الودگی

<hr> مترادف خواب اور : ( خواب آور ) خواب زا، منوم <hr> متضاد خواب اور : ( خواب آور ) خواب زدا

مترادف خواب اور : ( خواب آور ) خواب زا، منوم متضاد خواب اور : ( خواب آور ) خواب زدا

واژه های حرف "خ" - دانشنامه عمومی