صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ب" - فارسی به انگلیسی
با جرات
با جربزه
با جزمیت
با جسارت
با جشن و سرور
با جلال
با جنجال
با جنسیت پرستی
با جنگ افزار هسته ای نابود کردن
با جوراب
با جوش و خروش
با جوهر رسم کردن
با جوهر کشیدن
با جیغ گفتن
با حاضر جوابی
با حال
با حالت
با حالت تسلیم
با حالت دفاعی
با حالت سردی
با حالت عصبی
با حالت مستی
با حالت گریان
با حالتی خوش
با حداکثر تندی
با حرارت
با حرارت و اشتیاق
با حرارت و خشونت سخن گفتن
با حرف نشنوی
با حروف ایتالیک نوشتن
با حروف بزرگ دست نویس کردن
با حروف درشت و سیاه
با حروف نشانه گذاری شده
با حروف نگاشته شده
با حرکت دست از پهلو به جلو و در ارتفاع شانه ها
با حرکت دست و انگشت بیان کردن
با حریف خیالی مشت بازی کردن
با حساسیت
با حسرت
با حسن نیت
با حق شناسی
با حق پدری
با حقارت
با حقه و کلک
با حقوق
با حلقه بستن
با حلقه گل آراستن
با حلقه گیر انداختن
بیشتر