صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ب" - فارسی به انگلیسی
با خودنمایی
با خودپسندی
با خودکامگی
با خوراک پز کهموجی پختن
با خوش آوایی
با خوش باوری
با خوش بینی
با خوش خلقی
با خوش سلیقگی
با خوش طینتی
با خوش قلبی
با خوش مشربی
با خوشبویی
با خوشرویی
با خوشنامی
با خونسردی
با خونگرمی
با خویشان ازدواج کردن
با خیال راحت
با خیالپردازی
با داد و بیداد
با در نظر گرفتن جوانب
با درایت
با درخشندگی
با درستی
با درشتی
با درنظر گرفتن
با دروغگویی کاری را از پیش بردن
با دریغ
با دست (خط نویسی)
با دست احساس کردن
با دست انجام دادن
با دست باز زدن
با دست برهنه
با دست حس کردن
با دست خود نوشتن
با دست راست
با دست های پر
با دست های گسترده خواباندن
با دست های گسترده خوابیدن
با دست و پا چلفتی
با دست چپ
با دستان آغشته به خون
با دستان خونین
با دشواری
با دقت
با دقت زیاد
با دقت و آهستگی حرکت کردن
بیشتر