صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ب" - فارسی به انگلیسی
با پوزه فشار دادن
با پوزه مالیدن
با پوزه پیش راندن
با پوزه کنار زدن
با پوزه کندن
با پولک تزیین کردن
با پونز چسباندن
با پویایی
با پیروی از طبیعت
با پیروی از چیزی زیستن
با پیچ محکم کردن
با پیچ و تاب حرکت کردن
با پیچیدن دور گیره طناب را محکم کردن
با چابکی
با چاقو بریدن
با چاپ سنگی
با چاپلوسی
با چتر نجات فرود آمدن
با چرب زبانی
با چستی
با چستی حرکت کردن
با چشم اشاره کردن
با چشم براهی
با چشم غره
با چشم های از حدقه درآمده خیره شدن
با چشمان باز
با چشمان لوچ
با چشمان نیم باز
با چشمان هم کشیده
با چشمان کاملا باز در اثر ترس
با چشمان کاملا باز در اثر شگفتی
با چماق زدن
با چماق چرم پوش زدن
با چمن پوشاندن
با چمچه خالی کردن
با چمچه درآوردن
با چنگال فرو کردن به
با چنگاله کلوخ کوبی و صاف کردن
با چنگاله گرفتن
با چنگگ گرفتن
با چوب ساختن
با چوبدستی زدن
با چکش ساختن
با چکش محکم کردن
با چیره دستی
با چیزی زدن به
با ژست حرف زدن
با ژست مخصوص
بیشتر