صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ب" - فارسی به انگلیسی
با فشار ادا کردن
با فشار بیرون دادن
با فشار داخل کردن
با فشار عقب زدن
با فضل فروشی
با فضل و کمال
با فعالیت
با فلاکت
با فوریت
با فکر
با فیس و افاده
با فیس و افاده گام برداشتن
با قاشق بزرگ برداشتن
با قاشق خوراندن
با قاشق خوردن
با قاطعیت
با قدرت
با قدم اندازه گرفتن
با قدم های سنگین راه رفتن
با قر و غمزه
با قرقره (جانور شناسی)
با قساوت
با قشنگی
با قضاوت غلط
با قطعیت گفتن
با قلاب بلند کردن
با قلاب گرفتن
با قوس بلند پرتاب کردن
با قیافه درهم
با قیافه دمغ
با قیافه عبوس
با قیافه گرفته
با قیر پوشاندن
با قیف ریختن
با قیچی بریدن
با لایه ای از خامه پوشاندن
با لایه ای از شکر پوشاندن
با لایه نازک پوشاندن
با لایه یخ پوشاندن
با لب و لوچه خیس
با لبخند
با لجبازی
با لحن اغراق آمیز حرف زدن
با لحن اغراقآمیز حرف زدن
با لحن تند
با لحن خشک
با لحن سرد
با لحن کشدار حرف زدن
بیشتر