صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ب" - فارسی به انگلیسی
با گیجی عمل کردن
با گیرایی
با گیوتین اعدام کردن
با یخ پوشاندن
با یکرنگی
با یکنواختی و تندی حرکت کردن
با(صدای بره یا بز)
با... رفتن
باآبروریزی
باآرامش
باآزرم
باآنکه
بائو
بائوباب
بائوباب (گیاه شناسی)
بائوباب(گیاه شناسی)
باابهت
بااجحاف
باادب
بااراده
بااشتیاق
بااصرار
بااطلاع
باانضباط
بااهمیت
بااین حال
بااین همه
بااینکه
باب
باب المعده
باب المعده (کالبد شناسی)
باب المندب
باب دندان
باب روز
باب روز (عامیانه)
باب من نیست
باب کردن
باب کننده
بابا
بابا (از روی شوخی یا محبت)
بابا (عامیانه)
بابا آدم
بابا بزرگ (عامیانه)
بابا قوری
بابا لنگ دراز
بابا لنگ دراز (حشره شناسی)
بابا نوئل
باباادم
بیشتر