تحیر آور

<hr> مترادف تخالف : تضاد، تناقض، خلاف، مخالفت، مخالفت ورزیدن <hr> متضاد تخالف : توافق

مترادف تخالف : تضاد، تناقض، خلاف، مخالفت، مخالفت ورزیدن متضاد تخالف : توافق

تخالف

<hr> مترادف تخت : اریکه، اورنگ، پات، پیشگاه، سریر، عرش، کرسی، مسند، تختگاه، سلطنت گاه، مرکزحکومت، مقر شاه، صاف، مستوی، مسطح، هموار، کف کفش قسمت زیرین کفش، تخت خواب، اسوده، راحت

مترادف تخت : اریکه، اورنگ، پات، پیشگاه، سریر، عرش، کرسی، مسند، تختگاه، سلطنت گاه، مرکزحکومت، مقر شاه، صاف، مستوی، مسطح، هموار، کف کفش قسمت زیرین کفش، تخت خواب، اسوده، راحت

تخت

تخت انداختن جوراب

تخت انداختن کفش

تخت بچه

تخت تاشو

تخت تاشو درکشتی و ترن

تخت جمشید

تخت خواب درکشتی و ترن

تخت دار کردن (کشتی و ترن)

<hr> مترادف تخت روان : عماری، کجاوه، محمل، هودج

مترادف تخت روان : عماری، کجاوه، محمل، هودج

تخت روان

تخت روان یکنفره

تخت زمین

تخت سفری

تخت سفری درکشتی و ترن

تخت شدن

تخت شدن روی زمین

تخت عمل

تخت نبودن

تخت نرده دار کودک

تخت نشین

تخت پادشاهی

تخت پوش

<hr> مترادف تخت کردن : هموار ساختن، مسطح کردن، تسطیح کردن، صاف کردن، هم سطح کردن، تراز کردن

مترادف تخت کردن : هموار ساختن، مسطح کردن، تسطیح کردن، صاف کردن، هم سطح کردن، تراز کردن

تخت کردن

تخت کفش

تختال

تختال (جغرافی)

تختان (کشاورزی)

تختان کردن

<hr> مترادف تختخواب : بستر، تخت، رختخواب

مترادف تختخواب : بستر، تخت، رختخواب

تختخواب

تختخواب آبی

تختخواب تاشو

تختخواب دونفره

تختخواب زیر و رو

تختخواب سفری

تختخواب نفرات

تختخواب ننومانند

تختخواب نوزاد

تختخواب وصل به دیوار

تختخواب پایه بلند

تختخواب پر قو

تختخواب چرخ دار

تختخواب چرخدار

تختخواب چند طبقه در کشتی

تختخواب چهار دیرکی

تختخواب کودک

تختخواب یکنفره

فارسی به انگلیسی

واژه های حرف "ت" - فارسی به انگلیسی