ترابر

ترابر موتوری

ترابرآبی

ترابرد

ترابرد در شهر

ترابرد پذیری

ترابرد کردن

ترابردن

ترابردنی

ترابردگر

ترابردی

ترابرق (الکترونیک)

<hr> مترادف ترابری : حمل ونقل

مترادف ترابری : حمل ونقل

ترابری

ترابری با کامیون

ترابری با گاری

ترابری سریع در شهرها

ترابری هوایی

ترابری کردن

ترابری کردن با لوله

ترابریده (جانورشناسی)

ترابش

ترابومی

تراجنس گرایی

تراداد

ترادادی

<hr> مترادف ترادف : ترتب، تسلسل، تواتر، توالی، هم معنایی، پیاپی شدن، ردیف شدن

مترادف ترادف : ترتب، تسلسل، تواتر، توالی، هم معنایی، پیاپی شدن، ردیف شدن

ترادف

ترادیس پذیر

ترادیس کردن

ترادیسگر (برق)

ترادیسی

تراریخت شدن

تراریخت کردن

تراریزی

<hr> مترادف تراز : هم سطح، هموار، آلت سنجش همواری سطح، سطح نما، آرایش، زینت، زردوزی، نقش ونگار، بالانس، تساوی، تعادل، مفاصاحساب، میزان، موازنه، صنوبر <hr> متضاد تراز : ناهموار

مترادف تراز : هم سطح، هموار، آلت سنجش همواری سطح، سطح نما، آرایش، زینت، زردوزی، نقش ونگار، بالانس، تساوی، تعادل، مفاصاحساب، میزان، موازنه، صنوبر متضاد تراز : ناهموار

تراز

تراز (بنایی)

تراز (حسابداری)

تراز آبی

تراز الکلی

تراز اول

تراز خط

تراز دار

تراز نامه

تراز نیروها

<hr> مترادف تراز کردن : هم سطح کردن، هموار ساختن، متعادل کردن، میزان کردن

مترادف تراز کردن : هم سطح کردن، هموار ساختن، متعادل کردن، میزان کردن

واژه های حرف "ت" - فارسی به انگلیسی