جلب توجه کردن با تکان دادن دست

جلب توجه کردن با تکان دادن پرچم

جلب توجه کننده (رنگ و شکل)

جلب شدن به سوی چیزی

جلب علاقه کردن

جلب محبت کردن

جلب مهر

<hr> برابر پارسی : واکشیدن

جلب کردن

جلب کردن از نظر مسلک

جلب کردن به خود

جلب کردن توجه

جلب کردن رای دهنده

جلب کردن عشق کسی

جلب کردن محبت کسی

جلب کردن مشتری

جلبک

جلبک دریایی

جلبکی

جلت

جلجتا (انجیل)

<hr> مترادف جلد : بشره، پوست، پوشش، غلاف، لاک، محفظه، رویه، مقوا | به تعجیل، تند، تندوتیز، تندی، جلید، چابک، چالاک، چست، زرنگی، زرنگ، سریع، شتابناک، فرز <hr> متضاد جلد : کند <hr> برابر پارسی : پوست، پوشش، پوشینه، رویه، فرز، لایه

مترادف جلد : بشره، پوست، پوشش، غلاف، لاک، محفظه، رویه، مقوا | به تعجیل، تند، تندوتیز، تندی، جلید، چابک، چالاک، چست، زرنگی، زرنگ، سریع، شتابناک، فرز متضاد جلد : کند برابر پارسی : پوست، پوشش، پوشینه، رویه، فرز، لایه

جلد

جلد (کبوتر)

جلد سلاح

جلد شومیزی

جلد صفحه گرامافون

جلد مقوایی کتاب

جلد نازک

جلد هفت تیر

جلد پارچه ای کتاب

جلد کاغذی

<hr> برابر پارسی : پوشینه

جلد کتاب

جلد کردن

جلد گر

جلدگری

<hr> مترادف جلدی : چابکی، چالاکی، چستی، دلیری، سرعت، شتاب، عجله <hr> متضاد جلدی : کندی

مترادف جلدی : چابکی، چالاکی، چستی، دلیری، سرعت، شتاب، عجله متضاد جلدی : کندی

جلدی

جلز و ولز

جلز و ولز کردن هنگام سرخ کردن

جلزولز

جلزولز کردن

جلسائ

<hr> برابر پارسی : نشست ها

جلسات

<hr> مترادف جلسه : اجلاس، انجمن، گردهمایی، مجلس، مجمع، نشست <hr> برابر پارسی : نشست، انجمن نشست، دیدار، گردهمایی

مترادف جلسه : اجلاس، انجمن، گردهمایی، مجلس، مجمع، نشست برابر پارسی : نشست، انجمن نشست، دیدار، گردهمایی

واژه های حرف "ج" - فارسی به انگلیسی