صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ز" - فارسی به انگلیسی
زاد و ولدکردن
زاد و ولدی
زادآور - پیشابی
زادبوم
زادروز
زادشناختی
زادشناس
زادشناسی
زادشهر
زادمند
زادمندی
زادمهار
زادن
زاده
زاده اسرائیل
زادوولد کردن
زادگان
زادگانی
زادگاه
زادگر
زادگیری کردن
زادی
زار
زار زار گریستن (عامیانه)
زار زار گریه کردن
زار زدن مانند کودک نوزاد
زارزار
زارع
زارعین
زارکش کردن
زاری
زاری کردن
زاری کنان گفتن
زاریدن
زاریدن مانند کودک نوزاد
زاریمبا (موسیقی)
زاستر
زاغ
زاغ (جانورشناسی)
زاغ (شیمی)
زاغ دورنگ
زاغ زدن
زاغ سیاه کسی را چوب زدن
زاغ سیاه کسی را چوب زدن (خودمانی)
زاغ سیاه کسی را چوب زدن (عامیانه)
زاغ چشم
زاغ کبود
زاغ کبود (جانور شناسی)
بیشتر