صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ز" - فارسی به انگلیسی
زدن تیر به دست
زدن جرقه
زدن خیمه
زدن در حین حمل و نقل
زدن ریش
زدن زیر خنده
زدن زیر گریه
زدن ساز
زدن ساز زهی
زدن سر شاخ و برگ
زدن سر مو
زدن سر چیزی
زدن سوت فلزی
زدن سویچ
زدن شاخه های بالای گیاه
زدن شدید نبض
زدن شلاق وار به
زدن ضربه کوتاه و تند
زدن عکس به دیوار
زدن عینک
زدن قلب
زدن مانند نبض
زدن محکم با مشت
زدن محکم با چماق
زدن محکم با چوگان
زدن مو
زدن ناقوس کلیسا به طور موزون
زدن ناگهانی و تند
زدن نبض
زدن و بردن مال مردم
زدن و کشتن
زدن پشم گوسفند
زدن چوگان
زدن چیز خوب به کار بد
زدن کبریت
زدن کلید برق
زدن گوی از گوشه (بیلیارد و بولینگ)
زدنگاه
زده
زده (عامیانه)
زده شدن
زده شدن در اثر پرخوری
زده شدن سوت
زده شدن ناقوس کلیسا به طور موزون
زده شده
زده کردن
زده کردن از چیزی
زده کردن در اثر پرخوری
بیشتر