صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "س" - فارسی به انگلیسی
سخت دوست داشتن
سخت دوست داشتن توام با تحسین
سخت راضی
سخت رفتار
سخت رویه
سخت رگی
سخت رگی (پزشکی)
سخت سازی
سخت شامه
سخت شامه (کالبدشناسی)
سخت شدن
سخت شدن اندیشه
سخت شدن شاهرگ ها (پزشکی)
سخت شدن عادت
سخت شده
سخت شدگی پوست (پزشکی)
سخت شکست دادن
سخت لخته (خون)
سخت لگام
سخت مشتاق
سخت مصمم (خودمانی)
سخت مصمم (عامیانه)
سخت معامله
سخت مهار کردن
سخت مورد اعتراض قرار دادن
سخت مورد باز خواست قرار دادن
سخت نگیر
سخت نگیری
سخت نیاز داشتن به
سخت و سنگین (چوب و سنگ)
سخت و کسل کننده (سبک نگارش یا سخن و غیره)
سخت وزیدن باد
سخت پا
سخت پایی
سخت پذیر
سخت پوست
سخت پوست (جانورشناسی)
سخت پی
سخت کار کردن
سخت کاربرد
سخت کام
سخت کردن
سخت کردن فلز
سخت کردن لاستیک (لاستیک سازی)
سخت کمبود داشتن
سخت کوش
سخت کوش (آدم)
سخت کوش (عامیانه)
بیشتر