سمپاشی با هواپیما (کشاورزی)

سمپاشی کردن

سمپن

<hr> مترادف سمپوزیوم : گردهمایی <hr> برابر پارسی : همنشست

مترادف سمپوزیوم : گردهمایی برابر پارسی : همنشست

سمپوزیوم

<hr> مترادف سمی : زهرآگین، زهرآلود، زهرناک، سم آلود، سمدار، کشنده <hr> برابر پارسی : زهرآبه، زهرآگین، زهری

مترادف سمی : زهرآگین، زهرآلود، زهرناک، سم آلود، سمدار، کشنده برابر پارسی : زهرآبه، زهرآگین، زهری

سمی

سمی (جانور)

سمیت

سمیره کشی

<hr> مترادف سمیع : شنوا، نیوشا <hr> متضاد سمیع : ناشنوا، اصم <hr> برابر پارسی : شنوا

مترادف سمیع : شنوا، نیوشا متضاد سمیع : ناشنوا، اصم برابر پارسی : شنوا

سمیع

<hr> مترادف سمین : پرگوشت، پروار، چاق، شحیم، فربه، گوشتالو، مسمن <hr> متضاد سمین : لاغر

مترادف سمین : پرگوشت، پروار، چاق، شحیم، فربه، گوشتالو، مسمن متضاد سمین : لاغر

سمین

<hr> مترادف سمینار : هم اندیشی، میزگرد <hr> برابر پارسی : هم اندیشی، همکاوی

مترادف سمینار : هم اندیشی، میزگرد برابر پارسی : هم اندیشی، همکاوی

سمینار

<hr> مترادف سن : پرده، مجلس، صحنه، جایگاه وقوع حادثه، رویداد، واقعه، گزارش، شرح، عمر، آفت گندم، دندان <hr> برابر پارسی : زاد، سال

مترادف سن : پرده، مجلس، صحنه، جایگاه وقوع حادثه، رویداد، واقعه، گزارش، شرح، عمر، آفت گندم، دندان برابر پارسی : زاد، سال

سن

سن (تئاتر و غیره)

سن آغاز تحصیل

سن بازنشستگی

سن سالوادور (شهر)

سن سن

سن عقل

سن قانونی

سن قانونی (حقوق)

سن مدرسه

سن هوشی

سن وان (شهر)

سن پطرزبورگ

سن گرای

سن گرایی

سن یاس

<hr> مترادف سنا : بلندی، رفعت، روشنایی |

مترادف سنا : بلندی، رفعت، روشنایی |

سنا

سنا (گیاه شناسی)

<hr> مترادف سناتور : عضو سنا، عضو مجلس اعیان، نماینده مجلس اعیان

مترادف سناتور : عضو سنا، عضو مجلس اعیان، نماینده مجلس اعیان

سناتور

سناتوری

سنار

<hr> مترادف سناریو : فیلم نامه، فیلم نوشت <hr> متضاد سناریو : پیس، نمایشنامه

مترادف سناریو : فیلم نامه، فیلم نوشت متضاد سناریو : پیس، نمایشنامه

سناریو

سناریو (سینما و تلویزیون)

سناریو نویس

سناریونویس

<hr> مترادف سنان : سرنیزه، نبراس، نیزه <hr> برابر پارسی : سرنیزه، نیزه

مترادف سنان : سرنیزه، نبراس، نیزه برابر پارسی : سرنیزه، نیزه

واژه های حرف "س" - فارسی به انگلیسی