<hr> مترادف شبح : روح، سایه، سیاهی، شخص، ذات <hr> برابر پارسی : سایه، تن نما، تارگون

مترادف شبح : روح، سایه، سیاهی، شخص، ذات برابر پارسی : سایه، تن نما، تارگون

شبح

شبح (ادبی)

شبح (عامیانه)

شبح رانی

شبح زداگر

شبح زدایی کردن

شبح زده

شبح سانی

شبح مانند

شبح گونه

شبحی

شبحی (عامیانه)

شبخواب

شبخوان

شبخیز

شبدر

شبدر (نشان ملی ایرلند)

شبدر (گیاه شناسی)

شبدرسگ

شبدری (راه سازی)

شبدیز

<hr> مترادف شبر : وجب، وژه

شبر

شبر (معیار درازا)

شبرم

شبرم (گیاه شناسی)

<hr> مترادف شبرنگ : تیره، سیاه فام، کبود <hr> متضاد شبرنگ : سفیدرنگ

مترادف شبرنگ : تیره، سیاه فام، کبود متضاد شبرنگ : سفیدرنگ

شبرنگ

<hr> مترادف شبرو : حرامی، دزد، سارق، شب پوی، شبگرد، طرار، عیار

مترادف شبرو : حرامی، دزد، سارق، شب پوی، شبگرد، طرار، عیار

شبرو

شبروز برابری تابستان

شبست

<hr> مترادف شبستان : خوابگاه، حرم، حرمسرا

مترادف شبستان : خوابگاه، حرم، حرمسرا

شبستان

شبستان کاخ

شبستان کلیسا

<hr> مترادف شبق : حشری، شهوت پرست، شهوتی، شبه

مترادف شبق : حشری، شهوت پرست، شهوتی، شبه

شبق

شبق شهوت

شبق مفرط در مرد

شبنام

<hr> مترادف شبنم : بشک، جلید، ژاله، طل

مترادف شبنم : بشک، جلید، ژاله، طل

شبنم

شبنم زدن

شبنم زده

شبنم نخود

شبنم یخ زده

شبنمی

<hr> مترادف شبه : سان، شبق، مانند، مثل، نظیر، وار، همانند <hr> متضاد شبه : ضد <hr> برابر پارسی : مانند، همسان

مترادف شبه : سان، شبق، مانند، مثل، نظیر، وار، همانند متضاد شبه : ضد برابر پارسی : مانند، همسان

واژه های حرف "ش" - فارسی به انگلیسی