شرایط سخت

شرایط قرارداد

شرایط موجب تولید و گسترش چیزی

شرایط موجود در آینده

شرایط ناگهانه

شرایط وام را عوض کردن

<hr> برابر پارسی : نوشیدن، آشامیدن

برابر پارسی : نوشیدن، آشامیدن

شرب

شرب پذیری

<hr> مترادف شربت : آشامیدنی، جلاب، مشروب، معجون، نوشیدنی <hr> برابر پارسی : دوشاب، شکرآبه، شهدآبه، نوشابه

مترادف شربت : آشامیدنی، جلاب، مشروب، معجون، نوشیدنی برابر پارسی : دوشاب، شکرآبه، شهدآبه، نوشابه

شربت

شربت (دارو)

شربت (شیمی)

شربت آبلیمو

شربت ابلیمو

شربت اپیکا

شربت بنفشه

شربت خانه

شربت خشخاش

شربت دارآبدار

شربت سینه

شربت سینه (داروسازی)

شربت مانند

شربت نارنج

شربت پرتقال

شربپاکن

شربین سیاه کاج

شرت هند

شرجی

شرجی (عامیانه)

<hr> مترادف شرح : بسط، بیان، تاویل، تشریح، تعبیر، تعریف، تفسیر، تفصیل، توصیف، توضیح، گزارش، وصف <hr> برابر پارسی : گزاره، گزارش، بازگویی، آشکاری، ریز، زند، فرانمون

مترادف شرح : بسط، بیان، تاویل، تشریح، تعبیر، تعریف، تفسیر، تفصیل، توصیف، توضیح، گزارش، وصف برابر پارسی : گزاره، گزارش، بازگویی، آشکاری، ریز، زند، فرانمون

شرح

شرح (مجازی)

شرح باور داشت

شرح تصویر و کاریکاتور

شرح جریان پشت پرده

شرح جزئ به جزئ

شرح جزئیات

<hr> مترادف شرح حال : اتوبیوگرافی، بیوگرافی، حسب حال، سرگذشت <hr> برابر پارسی : سرگذشت

مترادف شرح حال : اتوبیوگرافی، بیوگرافی، حسب حال، سرگذشت برابر پارسی : سرگذشت

شرح حال

شرح حال مختصر و زنده

شرح حال پژوهی

<hr> برابر پارسی : گزاردن، بازنمودن، زندیدن، نگیختن، گزارش دادن، گفتن

برابر پارسی : گزاردن، بازنمودن، زندیدن، نگیختن، گزارش دادن، گفتن

واژه های حرف "ش" - فارسی به انگلیسی