شیخ الاسلام

شیخ السفرا

شیخ شعیب

شیخ نشین

شیخ نشین های خلیج فارس

شیخوخت

شیخی

شیخی رادیدن

<hr> مترادف شید : تزویر، حیله، غش، کید، مکر، نیرنگ | خور، خورشید، شمس، مهر <hr> متضاد شید : ماه

مترادف شید : تزویر، حیله، غش، کید، مکر، نیرنگ | خور، خورشید، شمس، مهر متضاد شید : ماه

شید

شید آمایشی

شید آمایی (زیست شناسی)

شید آمایی شدن

شید آمایی کردن

شید آوردن

شید افشان

شید افشانی

شید اوردن

شید برقی (فیزیک)

شید زایی

شید سال

شید کردن

شید کردن (کاشانی)

<hr> مترادف شیدا : بی قرار، دلباخته، دلداده، دلشده، دیوانه، سرگشته، شوریده، شیفته، عاشق، مجنون، مفتون، واله، وامق

مترادف شیدا : بی قرار، دلباخته، دلداده، دلشده، دیوانه، سرگشته، شوریده، شیفته، عاشق، مجنون، مفتون، واله، وامق

شیدا

شیدا (عامیانه)

شیدا بودن

شیدا وار کردن

شیدا کردن

شیدا گونه

شیداساز

شیدافشان

شیدافکنی

شیدالله

شیدانیدن

شیداوار

<hr> مترادف شیدایی : بیقراری، دلباختگی، دلدادگی، دلشدگی، شوریدگی، شیفتگی، عاشقی، جنون، دیوانگی

مترادف شیدایی : بیقراری، دلباختگی، دلدادگی، دلشدگی، شوریدگی، شیفتگی، عاشقی، جنون، دیوانگی

شیدایی

شیدایی (روان پزشکی)

شیدایی حاد

شیدایی مد و چیزهای روز

شیدبرج

شیدبند

شیدزا

شیدشناسی

شیدمند شدن

شیدمند کردن

شیدناک

شیدگر نورانی

<hr> مترادف شیر : ارسلان، اسد، حیدر، ضرغام، ضیغم، هژبر، لبن <hr> برابر پارسی : همخوانی، همخوان کردن

مترادف شیر : ارسلان، اسد، حیدر، ضرغام، ضیغم، هژبر، لبن برابر پارسی : همخوانی، همخوان کردن

شیر

شیر (جانور شناسی)

فارسی به انگلیسی

واژه های حرف "ش" - فارسی به انگلیسی