<hr> مترادف ضمیر : اندرون، اندیشه، باطن، حال، خاطر، دل، ذهن، نهاد، نیت، وجدان <hr> برابر پارسی : دل، نهان، درون، سرشت، نهاد، اندرون، منش

مترادف ضمیر : اندرون، اندیشه، باطن، حال، خاطر، دل، ذهن، نهاد، نیت، وجدان برابر پارسی : دل، نهان، درون، سرشت، نهاد، اندرون، منش

ضمیر

ضمیر (دستور زبان)

ضمیر اشاره

ضمیر اشاره (دستور زبان)

ضمیر انعکاسی (دستور زبان)

ضمیر بازتاب (دستور زبان)

ضمیر ربط (دستور زبان)

ضمیر شخصی

ضمیر شخصی (دستور زبان)

ضمیر لایشعر

ضمیر موصولی

ضمیر موصولی (دستور زبان)

ضمیران

ضمیری

ضمیری (دستور زبان)

ضمیری کردن

ضمیم

ضمیم پیوسته

<hr> مترادف ضمیمه : الحاق، پیوست، تکمله، تلوا، فرعی، ملحق <hr> برابر پارسی : پیوست، همراه

مترادف ضمیمه : الحاق، پیوست، تکمله، تلوا، فرعی، ملحق برابر پارسی : پیوست، همراه

ضمیمه

ضمیمه (مجله و روزنامه)

ضمیمه اعور

ضمیمه اعور (کالبدشناسی)

ضمیمه خایه

ضمیمه ساختمان

ضمیمه ساختمان (معماری)

ضمیمه سازی

ضمیمه شده

ضمیمه ورقه خرید

ضمیمه کردن

ضندوق تعاون

<hr> برابر پارسی : بندها

ضوابط

ضوی

<hr> برابر پارسی : تابش، روشنایی، شید، فروغ

برابر پارسی : تابش، روشنایی، شید، فروغ

ضیاء

ضیائالدین

<hr> مترادف ضیاع : املاک، اموال، دارایی، خواسته ها، کالا، متاع <hr> برابر پارسی : زمین کشاورزی

مترادف ضیاع : املاک، اموال، دارایی، خواسته ها، کالا، متاع برابر پارسی : زمین کشاورزی

ضیاع

<hr> مترادف ضیافت : بزم، پذیرایی، جشن، مهمانی، میهمانی، ولیمه <hr> برابر پارسی : میهمانی، بزم، جشن، سور، مهمانی

مترادف ضیافت : بزم، پذیرایی، جشن، مهمانی، میهمانی، ولیمه برابر پارسی : میهمانی، بزم، جشن، سور، مهمانی

ضیافت

ضیافت دادن به افتخار کسی

ضیافت نهار

ضیافت پرشکوه

ضیغم شیر

<hr> مترادف ضیف : مدعو، میهمان <hr> متضاد ضیف : میزبان

مترادف ضیف : مدعو، میهمان متضاد ضیف : میزبان

ضیف

<hr> مترادف ضیق : تنگ، تنگنا، تنگی، کم وسعت، مضیقه، سختی <hr> متضاد ضیق : وسیع

مترادف ضیق : تنگ، تنگنا، تنگی، کم وسعت، مضیقه، سختی متضاد ضیق : وسیع

ضیق

ضیق تنگی

ضیق مجرا (پزشکی)

ضیق مجرای پول

ضیق وقت

<hr> مترادف ضیمران : ریحان، سبزه، سبزی، گیاه

مترادف ضیمران : ریحان، سبزه، سبزی، گیاه

واژه های حرف "ض" - فارسی به انگلیسی