طبق شایعه

طبق طرح

طبق قانون

طبق قرارداد

طبق قواعد نظم نویسی

طبق ماده گرایی افزارگانی

طبق مراسم

طبق معیار اولیه

طبق معیار متعارف

طبق مقتضیات وقت عمل کردن

طبق مقررات

طبق مقررات و اصول و غیره

طبق موازین ادب و حسن رفتار

طبق ندازه متعارف

طبق نقشه

طبق چوبی

طبق چیزی زندگی کردن

طبق کش

طبق گزارش

<hr> مترادف طبقات : اشکوبه ها، طبقه ها، مرتبه ها، درجه ها، پایه ها، مراتب، گروه ها، جماعات، ترجمان احوال دانشمندان

مترادف طبقات : اشکوبه ها، طبقه ها، مرتبه ها، درجه ها، پایه ها، مراتب، گروه ها، جماعات، ترجمان احوال دانشمندان

طبقات

طبقات الارض

طبقات الارضی

طبقات پست اجتماع

طبقاتی

<hr> مترادف طبقه : اشکوبه، اشکوب، خن، رده، زمره، صف، کلاس، گونه، رسته، سنخ، صنف، فرقه، گروه، پوسته، چینه، قشر، لایه، مرتبت، مرتبه، پایه، درجه، دستگاه موسیقی <hr> برابر پارسی : لایه، رده، اشکوب، رسته، آشکوب

مترادف طبقه : اشکوبه، اشکوب، خن، رده، زمره، صف، کلاس، گونه، رسته، سنخ، صنف، فرقه، گروه، پوسته، چینه، قشر، لایه، مرتبت، مرتبه، پایه، درجه، دستگاه موسیقی برابر پارسی : لایه، رده، اشکوب، رسته، آشکوب

طبقه

طبقه (زمین شناسی)

طبقه اجتماع

طبقه اجتماعی

طبقه اجتماعی کم درآمد

طبقه اشراف

طبقه اول

طبقه بالای اجتماع

طبقه بالای ساختمان

<hr> مترادف طبقه بندی : دسته بندی، رده بندی، کلاسمان، کلاسه، گروه بندی، طبقه سازی <hr> برابر پارسی : دسته بندی، رده بندی

مترادف طبقه بندی : دسته بندی، رده بندی، کلاسمان، کلاسه، گروه بندی، طبقه سازی برابر پارسی : دسته بندی، رده بندی

طبقه بندی

طبقه بندی شدن

طبقه بندی فیلم های سینمایی از نظر مناسب بودن برای نوجوانان

طبقه بندی نشده

<hr> مترادف طبقه بندی کردن : دسته بندی کردن، رده بندی کردن، کلاسه کردن، گرده بندی کردن

مترادف طبقه بندی کردن : دسته بندی کردن، رده بندی کردن، کلاسه کردن، گرده بندی کردن

واژه های حرف "ط" - فارسی به انگلیسی