ظرفشویی

<hr> مترادف ظرفیت : گنجایش، وسع، وسعت، گیرش <hr> برابر پارسی : گنجایش، خورند، گنجانه، گنجایی

مترادف ظرفیت : گنجایش، وسع، وسعت، گیرش برابر پارسی : گنجایش، خورند، گنجانه، گنجایی

ظرفیت

ظرفیت (شیمی)

ظرفیت باربری هواپیما و فضاناو

ظرفیت حافظه (کامپیوتر)

ظرفیت حرارتی دستگاه های حرارتی

ظرفیت داشتن

ظرفیت فکری

ظرفیت پذیرش (کامپیوتر)

ظرفیت کامل (کشتی)

ظروف آب نقره دار

ظروف آشپزخانه

ظروف اشپزخانه

ظروف سرامیک

ظروف سفال

ظروف سفالی

ظروف سفالین

ظروف شیشه ای

ظروف فر

ظروف فلزی

ظروف میز خوراک

ظروف نسوز

ظروف نقره ای

ظروف پایه دار

ظروف پولاد پادزنگ

ظروف چینی

ظروف چینی و شیشه ای و سفالی ترکدار

<hr> مترادف ظریف : خوشگل، زیبا، قشنگ، لطیف، ملوس، ناز، نازک، نازنین، خوش طبع، شوخ، نکته دان، نکته سنج، نکته گیر، باریک اندام، لاغراندام <hr> برابر پارسی : باریک، زیبا، شکننده، لاغر، مویین، نرم

مترادف ظریف : خوشگل، زیبا، قشنگ، لطیف، ملوس، ناز، نازک، نازنین، خوش طبع، شوخ، نکته دان، نکته سنج، نکته گیر، باریک اندام، لاغراندام برابر پارسی : باریک، زیبا، شکننده، لاغر، مویین، نرم

ظریف

ظریف (زن)

ظریف (ساختمان یا بافت یا کیفیت)

ظریف انگار

ظریف انگاری

ظریف به طور مصنوعی (رفتار یا طرز حرف زدن)

ظریف بودن

ظریف تر و بهتر کردن

ظریف و تو در تو

ظریف و حساس

ظریف و زیبا

ظریف و لطیف

ظریف و مدغم

ظریف و کوچک (زن)

ظشت

<hr> مترادف ظفر : پیروزی، تسلط، چیرگی، سلطه، غلبه، فتح، نجاح، نصرت <hr> متضاد ظفر : شکست <hr> برابر پارسی : پیروزی، چیرگی

مترادف ظفر : پیروزی، تسلط، چیرگی، سلطه، غلبه، فتح، نجاح، نصرت متضاد ظفر : شکست برابر پارسی : پیروزی، چیرگی

ظفر

ظفر پیروزی

ظفر کردن

<hr> مترادف ظل : پناه، سایه، کنف، خیال، شبح، تنعم، نعمت، آسایش، آسودگی، راحت <hr> برابر پارسی : سایه، پناه، آسودگی

مترادف ظل : پناه، سایه، کنف، خیال، شبح، تنعم، نعمت، آسایش، آسودگی، راحت برابر پارسی : سایه، پناه، آسودگی

ظل

ظل الله

ظل تمام

فارسی به انگلیسی

واژه های حرف "ظ" - فارسی به انگلیسی