صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ق" - فارسی به انگلیسی
قرار گرفته
قرار گرفته روی سینه
قرار گیرنده در چیز دیگر
قرار گیری در مرکز
قرارداد
قرارداد (حقوق)
قرارداد امضا کردن
قرارداد بستن
قرارداد دست دوم
قرارداد زناشویی
قرارداد صلح
قرارداد فرعی
قرارداد فرعی امضا کردن
قرارداد فروش زمین
قرارداد منع آزمایش سلاح های اتمی
قرارداد کارآموزی
قراردادن
قراردادن خود در معرض چیزی
قراردادن در جعبه
قراردادن در خانک
قراردادن زیاد فیلم در معرض نور
قراردادن لایه های گوشت خوک لابلای گوشت مرغ (خوراک پزی)
قراردادن پیه خوک لابلای گوشت مرغ (خوراک پزی)
قراردادن گوی روی تی
قراردادهای آتی (بازرگانی)
قراردادی
قرارداشتن به صورت افقی
قرارداشتن در جای باصفا
قرارداشتن در جای محفوظ
قراردم
قرارشدن
قرارقبلی
قرارگاه
قرارگاه (ارتش)
قرارگاه دیدبانی (ارتش)
قرارگاه پارو
قرارگاه پاسداران ملی
قرارگرفتن
قرارگیر
قرارگیری
قرارگیری زن در زیر و مرد بر روی او
قراسوران
قراص
قراصه
قراضه
قراضه (خودمانی - وسیله ی)
قراضه (خودمانی)
قراضه (عامیانه - وسیله)
بیشتر